وقتی چند قطعه موسیقی یا حتی چند قطعه ادبی از هنرمندان متفاوت را می‌شنویم و یا می‌خوانیم که همه آنها یک عنوان مشترک را موضوع خود قرار داده‌اند، مقصود هرکدامِ آنها از این موضوthe.alhambra.palace.1031 الامبرا با سه بیان موسیقاییع مشترک برایمان مورد سؤال است.الامبرا، این بنای تاریخی هم بارها موضوع مشترک هنرمندانی قرار گرفته است. گاهی یک تعبیر عادی و متداول از آن شده و گاهی چیزی فراتر از یک راه همیشگی.

میان آثاری با این ویژگی، سه نسخه آنها که با روش خاص خودشان می‌خواهند به قصر سرخ گرانادا برسند، می‌توانند نمونه‌های مناسبی برای بازگویی این مسئله باشند.
الامبرای «ویسنته آمیگو» تاحدی اطلاع کاملی از تاریخچه کشورش به ما می‌دهد.

تا حدودی، چرا که او با زیرکی خاصی می‌خواهد قدرت شگفت‌انگیر خلق اثر و نوازندگی خارق‌العاده خودش را به نمایش بگذارد و این دلیلی است که الامبرای او را تحت تأثیر قرار می‌دهد نه اینکه الامبرا دلیلی باشد برای ساخت اثری موسیقایی.
ویسنته در این قطعه تأثیر مورها را با آواز عربی و به‌کار بردن لهجه شرقی در موسیقی‌اش بیان می‌کند. الامبرای چند دقیقه‌ای او نه تنها تعبیر مناسبی از الامبرای تاریخی دارد بلکه بسیار غنی است و بی‌شک حاکی از شخصیت درونی و منحصر‌به فردِ ویسنته، نوازنده نابغه نسل جدید فلامنکو می‌باشد.

این الامبرای گنجانده شده در قالب بولریا (سومین قطعه از آلبوم “Ciudad de Las Ideas” که جایزه “۲۰۰۱ Latin Grammy” را برای بهترین آلبوم فلامنکو از آن خود کرد.) را «خالد» خواننده مشهور الجزایری می‌خواند و “Diego El Cigala”، Pedro Aznar” خواننده آرژانتینی” “Montse Cortes” و “Lin Cortes” با مصوتهایی او را همراهی می‌کنند.

پرکاشن آن را سه تن از بزرگ‌ترین نوازندگان پرکاشن اسپانیایی و فلامنکو:

“Tino di Geraldo”، “Chaboli” و “Echegaray Street” ، درامز را “Mino Cinelu”، بِیس را “Alfredo Paixao” اجرا کرده‌اند و تنظیم ارکسترال آنها توسط “Joan Albert Amargos” صورت گرفته است.
ترکیب بی‌نظیر و متفکرانه در تمام بخشهای این موسیقی، تاریخ پیشین اسپانیا را با شور و حال حسی مدرن پیوند می‌دهد. ویسنته با این قطعه استثنائی گشتی به تاریخچه اسپانیا می‌زند، مورها ـ عرب مسلمان را می‌بیند و این میراث باارزش را سمبل بیان وسعت اندیشه رهای موسیقایی خودش و توانایی عجیب فلامنکوی جدید برای قابلیت اظهار فرمهای سنتی و جهانی قرار می‌دهد.

نقطه مقابل او الامبرای فرانسیسکو تارگا است که با بیانی بسیار ساده و دلنشین در نگاه اول یادآور دیدنیهای شهر گرانادا می‌باشد.
با این قطعه که فقط با یک ساز (گیتار کلاسیک) و با تکنیک ترمولوی کلاسیک نواخته می‌شود، ما به قله‌های برخی سییرانوادا سفر می‌کنیم، به چشمه‌ها نگاهی می‌اندازیم و تمام خاطرات باستانی شهر را به یاد می‌آوریم؛ از قصر تاریخی که طی قرن سیزدهم و چهاردهم ساخته شد تا بیان اندوه و دلتنگی خاص ناشی از سلطه مورها.

 

اینجا از جزئیاتی که درالامبرای ویسنته وجود داشت؛ از ترکیب متنوع سازی، آوازی، تکنیکی و فضای شگفت‌انگیز متفاوت هیچ خبری نیست. انگار خودمان پذیرفته‌ایم که صورتی کلی از واقعیات الامبرا را بشنویم و با تصویر ذهنی خودمان از قله‌ها، جویبارها و تمام زیباییهای گرانادا پیوند بزنیم.

لطافت سرشار از غم عمیق الامبرای فرانسیسکو تنها می‌بایست با یک ساز ـ گیتار کلاسیک ـ اجرا شود چرا که هر‌چیز دیگری که به آن اضافه شود ما را از مرکز ثقل اندیشه‌‌ای که فرانسیسکو برایمان ساخته، دور می‌کند. الامبرای فرانسیسکو بسیار ساده اما لطیف، بیشتر در جهت بیان زیباییهای گرانادا و ظرایف تاریخی الامبرا است. نه پیچیده است و نه فکرمان را درگیر مسائل حاشیه‌ای می‌کند. ظاهراً یگ گفتمان بی‌ریا و عمیق موسیقایی است اما درحقیقت یک اثر نقاشی گویا از شهر گرانادا می‌باشد.
نقطه مقابل این الامبرا، الامبرای اولیور شنتی است؛ با یک نقاشی گویا شروع می‌شود (حالت تأکیدی و غرورآمیز رقصنده مرد در فرم فلامنکو، با آن نقش و نگارهای شرقی و آرابسک و رنگهای تند و گرم به‌کار رفته) اما محتوایش یک متن پربار موسیقایی است.

اولیور در این اثر فراموش نمی‌کند الامبرا مقارن با دوره‌ای از درد و اندوه بری نژادهای گوناگونی بوده که برای رهایی از فشار و اختناق موجود ناخودآگاه آن‌قدر به هم نزدیک شدند که میراث فرهنگی ـ موسیقایی مشترکی را به‌وجود آوردند. میراثی در جهت صلح و دوستی و عدالت که حق بشریت است.

اما از طرفی دیگر او می‌خواهد سلطه زیرکانه و استعمارگرانه مورها در اسپانیا و تمام تعصبات خشک آنها که برگرفته از تفاوت کیش و آیین و نژاد، در آن هزاره به‌اصطلاح نوین به‌وجود آمده بود را فراموش کند و به دور از هر قضاوت یک‌جانبه‌ای بگوید که الامبرا فقط یک معماری تزئین شده با نوشته‌های عربی ـ اسلامی روی دیوارها، با آن حوضها و استخرهای زیبایی که انعکاس نور از آب راکد درونشان درخشندگی خاصی به محیط می‌بخشند، فضای سبز و ایوانهای باشکوهش که هرکسی را مبهوت می‌کند، نیست؛ بلکه بیشتر بیان تسلط دوره‌ای شرق بر غرب، یک تأثیر شدیداً شرقی ـ اسلامی با پایه‌های محفوظ و ریشه‌دار مورها و پیامدهای بعدی این دوره با تحولات گسترده بجا مانده‌اش در موسیقی، فرهنگ و یا حتی سیاست است.

اصرار اولیور برای گنجاندن آوازهای عرب و تکرار این قضیه تا پایان و قطعه‌ای شامل زمزمه اله‌اله و محمد نبی‌رسول‌الله، همگی تأثیر عمیق عرب مسلمان را نه تنها بر موسیقی بلکه بر فرهنگ و جامعه اسپانیای غربی نشان داده است.

اولیور می‌گوید که چطور استعمار فریب‌کارانه و ترفندهای سیاستمدارانه مورها باعث شد مسیحیان فرهنگ، سنن و حتی آداب مذهبی‌شان را تعدیل کنند تا از این طریق بتوانند تا حدی از موقعیت کنونی خود را در کشورشان حفظ کنند.

و می‌گوید چطور موزارابیک و هنر موزارابیک به‌وجود آمد ـ هنری اصالتاً غربی که برای ارتباط و نزدیکی مسیحیان اسپانیا با حکام مسلمانی از نژاد عرب و بربر تأثیرات خاصی از شرق را پذیرفت، عرب‌نمایی کرد و عناصر شرقی را در مناسک مذهبی خود راه داد. و در نهایت تأکید می‌کند که هر سلطه‌گری پایانی جز نابودی ندارد همان‌طور که مور توسط فردیناندآراگون و ایزابلای کاستیل سرنگون شد و موزارابیک توسط پاپ الکساندر دوم و پاپ گریگوری هفتم.

اولیور در تمام قطعه‌های الامبرا از ملودیهای بسیار زیبای گیتار که گاهی با کاستانت، پالماس و پرکاشنهای خاص فلامنکو تزئین شده‌اند، استفاده کرده است و به‌خوبی نشان داده که گیتار ساز ملی و همیشه همراه اسپانیاییها در تمام دوران تاریخ تمدنشان بوده. همچنین او قطعه‌ای با تأثیر شدیداً هندی را در اثرش می‌گنجاند تا از مهاجران زجرکشیده هندی هم که سهم عمده‌ای در به‌وجود آمدن فرهنگ اسپانیا داشته‌اند، سخنی بگوید.
اولیور در فرصت زمانی یک‌ساعته دنیای واقعی را در قالب یک میراث ارزشمند جهانی و از طریق گامهای عرب، آوازهای عرب، حالتهای فلامنکو و احساسات عمیق ناشی از تأثیرات شرق بازگو می‌کند.
الامبرای او صحبتی فراتر از چند صفحه نت موسیقایی است. همه چیز از جامعه، هنر، فرهنگ و موسیقی گرفته تا خدا، ستایش، پیامبر، هستی و‌ آفرینش معنای خاصی برای خودشان دارند.

اولیور صریح و بی‌کنایه سخن می‌‌گوید اما برای درک ساده‌ترین شیوه بیانی او نیز می‌بایست مدتها مطالعه کرد و این پرده تا آخرین لحظه الامبرا کنار نمی‌رود آن‌قدر تا حس کنجکاوی حریصانه ما را تحریک کند که جوابی بگیرد.تفسیر الامبرا با نگاه متفاوت اولیورشنتی ما را به یاد دو نوع نگرش به هملت می‌اندازد؛ هملت شکسپیر و دیگری هملت شل سیلور استاین که شامل مضمونی پربار از نگاهی منتقدانه و خلاقیتی جنجالی و جست‌وجو‌گر است. پروژه الامبرای او که بیشتر از یک‌سال و نیم طول کشید و با همراهی موسیقیدانانی از اسپانیا، پرتغال، ایتالیا، فرانسه، الجزایر، اسرائیل، پاکستان، فلسطین، اکثر کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا به علاوه ارکستر فیلارمونیک سلطنتی لندن انجام شد، نمونه‌ای از آثار موسیقی ملل در جهت توسعه تفکر جدید موسیقایی با القای ایده‌های اندیشمندانه و به‌دور از تک‌بعدگرایی روی هیچ نژاد و فرهنگی است.

او الامبرا را بهانه‌ای قرار داد تا ارزشمندترین خصلتها را که هشداری برای حفظ انسانیت و عدالت است به یادمان آورد. الامبرای او هر‌آنچه الامبرا می‌خواهد بگوید در‌بردارد؛ از برداشت ظاهری و همیشگی تا ناگفتنیهایی که همراه این برداشتهای معمول شدند.

نگار نیک‌اندام مقدم
ماهنامه موسیقی مقام

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob الامبرا با سه بیان موسیقایی viwio الامبرا با سه بیان موسیقایی twitter الامبرا با سه بیان موسیقایی facebook الامبرا با سه بیان موسیقایی google buzz الامبرا با سه بیان موسیقایی google الامبرا با سه بیان موسیقایی digg الامبرا با سه بیان موسیقایی yahoo الامبرا با سه بیان موسیقایی

Related posts:

  1. تاریخچه گیتار فلامنکو به بیان پاکو دلوسیا