اینکه خبره شدن نتیجه استعداد است یا تمرین، سوالی است که بارها پرسیده شده. یکی از پاسخ های جالب و کاربردی به این سوال در “قانون ده هزار ساعت” یافت می شود. مختصرا، این نظریه اعلام می کند که “برای نخبه شدن در هر زمینه ای، فرد نیاز به ده هزار ساعت تمرین دارد.” البته این نظر به هیچ عنوان جایگاه و اهمیت استعداد را زیر سوال نمی برد، بلکه می گوید که حتی اگر با استعداد یا باهوش باشید، برای نخبه شدن به ده هزار ساعت تمرین نیاز دارید.
یکی از مهمترین مدافعان این نظر ملکولم گلَدوِل نویسنده کتاب Outliers است. او با بررسی مثال های متعدد از گروه بیتلز گرفته تا بیل گیتز، نشان می دهد که این افراد پیش از درخشش، چیزی در حدود ده هزار ساعت بر روی زمینه تخصصی خود تمرین متمرکز داشته اند. مثلا گروه بیتلز در بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴ در یک بار در آلمان حدود ۱۲۰۰ اجرا داشته است که از نظر زمانی نزدیک به ده هزار ساعت می شود. این گروه پس از این تجربه کاملا با صدایی متفاوت به عرصه موسیقی آمده و درخشیدند.
مثال دیگر در مورد بیل گیتز است. گلدوِل در پی مصاحبه با وی متوجه می شود که او از سن ۱۳ سالگی به یک کامپیوتر در یک دبیرستان محلی دسترسی داشته (که در سال ۱۹۶۸ این امکان بسیار نادری است) و تقریبا تمامی دوران نوجوانی خود را در حال برنامه ریزی روی این کامپیوتر می گذرانده است. از ۱۳ سالگی تا زمانی که او شروع به تولید اولین نرم افزارهای موفق خود کرده است، وی در حدود ده هزار ساعت تجربه برنامه نویسی کسب کرده. مثال های متعدد دیگری نیز از موسیقیدانان، ورزشکاران و خبرگان زمینه های دیگر وجود دارد که همگی به اهمیت تلاش متمرکز در کنار هوش و استعداد اشاره می کنند.

برای تقریبا طول عمر یک نسل، روانشناسان سراسر جهان درگیر یک بحث پرشور درباره پرسشی بودند که بیشتر ما فکر می‌کردیم سالها پیش پاسخ داده شده است. پرسش این است: آیا چیزی به نام استعداد ذاتی وجود دارد؟ پاسخ مشخص این است، بله. همه بازیکن‌های هاکی به بازیکن حرفه‌ای بدل نمی‌شوند. تنها عده‌ای به سطح حرفه‌ای می‌رسند- آنهایی که استعداد ذاتی دارند. موفقیت استعداد به علاوه آمادگی است. مشکل این دیدگاه آن است که هر چه روانشناسان بیشتر به مشاغل افراد با استعداد نگاه می‌کردند، کمتر به نظر می‌رسید استعداد نقش ذاتی بازی کرده باشد و بیشتر آمادگی برای آن نقش تاثیر داشت.

ک.آندرس اریکسون و همکارش این سوال را مطرح کردند که یک ویولن زن در طی روند کاری‌اش از زمانی که ویولن را به دست می‌گیرد تاکنون چند ساعت تمرین کرده است؟ آنها نوازندگان ویولن را به سه گروه تقسیم کردند. در گروه اول درخشانترین نوازندگان قرار داشتند. در گروه دوم کسانی بودند که به عنوان «خوب» مورد داوری قرار گرفته بودند. در گروه سوم دانشجویانی بودند که احتمال نمی‌رفت هرگز بتوانند به طور حرفه‌ای نوازندگی کنند و کسانی بودند که قصد داشتند در نظام مدرسه‌های دولتی به معلمان موسیقی بدل شوند. اریکسون به یک پاسخ جالب رسید. در واقع در بیست سالگی، نوازندگان برجسته هر کدام در کل ده هزار ساعت تمرین کرده بودند. برعکس، هنرجویان خوب در کل هشت هزار ساعت و معلمان موسیقی آینده در کل چهار هزار ساعت تمرین کرده بودند. همین نتایج در مورد نوازندگان پیانو نیز تکرار شد.

نکته تکان‌دهنده در تحقیق اریکسون این است که او و همکارانش هیچ چیز «طبیعی» نیافتند، به طور مثال موسیقیدانهایی که بدون تلاش به اوج موفقیت رسیده و وقت کمتری نسبت به دوستانشان صرف نوازندگی کرده باشند. همچنین آنها نمی‌توانستند آدمهای «زیاده از حد زحمتکش» را بیابند، افرادی که سخت‌تر از دیگران تلاش کرده بودند، و با وجود این به پیانیست‌های موفق بدل نشده بودند. افزون بر این افراد خیلی موفق اندکی سخت‌تر از دیگران کار نمی‌کنند. آنها خیلی سخت تلاش می‌کنند.

این عقیده که اجرای عالی یک کار پیچیده به میزان خاص و حساسی از تمرین احتیاج دارد دوباره و دوباره در تحقیقات کارشناسان آشکار می‌شود. در واقع دانشمندان به چیزی رسیده‌اند که معتقدند عدد جادویی برای کسب مهارت واقعی است: ده هزار ساعت کار. تصویری که از این تحقیقات برملا می‌شود آن است که ده‌هزار ساعت تمرین برای رسیدن به سطحی از مهارت و تبدیل شدن به یک کارشناس سطح جهانی- در هر کاری، لازم است. در بررسی‌های پی‌درپی از نوازندگان موسیقی، بازیکنان بسکتبال، نویسندگان داستان‌های تخیلی، اسکیت‌بازان روی یخ، پیانیست‌های کنسرت‌های موسیقی، بازیکنان شطرنج، جانیان خطرناک و زیرک و غیره، این عدد بارها و بارها مطرح می‌شود. به نظر می‌رسد که مغز این مدت وقت لازم دارد تا همه چیزهایی را که نیاز دارد کاملا درک کند تا بداند چگونه به مهارت واقعی برسد.

نکته جالب دیگر درباره ده هزار ساعت تمرین آن است که ده هزار ساعت واقعا وقت زیادی است. اما این تقریبا نا ممکن است که شما به تنهایی بتوانید در سنین جوانی به این عدد برسید. شما باید والدینی داشته باشید که شما را تشویق و حمایت کرده‌اند. شما نباید فقیر باشید، زیرا اگر شما مجبور باشید شغل نیمه وقتی هم بگیرید تا معیشت خود با خانواده‌تان را تامین کنید، وقت زیادی در روز باقی نمی‌ماند که بتوانید به اندازه کافی تمرین کنید. در واقع بیشتر مردم می‌توانند به آن عدد برسند تنها در صورتی که درگیر نوعی برنامه خاص شوند.

از کتاب «تافته‌های جدابافته: داستان موفقیت»، نوشته ملکوم گلدول، ترجمه میترا معتضد

مقاله شماره دو :
در تحقیق تازه که مقاله حاصل از نتایج آن در مجله Intelligence به چاپ رسیده، نویسندگان اظهار داشته‌اند: «بر اساس شواهد تجربی، تمرینات عمدی اگرچه مهم هستند؛ اما به آن اندازه که اریکسون ادعا می‌کرد اهمیت ندارند. این شواهد نشان می‌دهد تمرین کردن در تفاوت‌های عملکردی فردی تاثیر چندانی ندارد.»

در ادامه مقاله مذکور آمده است: «تمرین عامدانه تمام یا حتی بخش اعظم اختلافات عملکردی را در حوزه شطرنج و موسیقی توضیح نمی‌دهد؛ دو حوزه‌ای که در تحقیقات فنی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. اگرچه تمرین عامدانه برای میزان قابل توجهی از اختلاف عملکرد در این حوزه‌ها توضیحی دارد، اما حجم به مراتب بیشتری از اختلافات را بدون توضیح باقی می‌گذارد.»

در مطالعه اخیر، محققان به بررسی مجدد امتیازات شطرنج‌بازها و موسیقدان‌های برتر پرداختند؛ و به دلیل آنکه امتیازات شطرنج‌بازان نرخ عددی قابل سنجشی دارد، بخش اعظم توجه خود را روی این حوزه معطوف کردند. آنها متوجه شدند در خصوص مدت زمان رسیدن افراد به مقام استاد بزرگی شطرنج تفاوت‌های فاحشی وجود دارد. برای مثال در مطالعه‌ای که سال ۲۰۰۷ / ۱۳۸۶ انجام شد، مشخص شد که شطرنج‌بازی ۲۶ سال طول کشیده تا با وجود پرداختن جدی به شطرنج به مقام استاد بزرگی برسد؛ در حالی که این زمان برای بازیکنی دیگر تنها کمتر از ۲ سال بوده است.» محققان به این نتیجه رسیدند که تمرین کردن تنها یک سوم از تفاوت‌های موفقیت در شطرنج و موسیقی – و احتمالا دیگر زمینه‌ها- را توضیح می‌دهد.

به گفته محققان مذکور، شواهد به روشنی نشان می‌دهد که برخی افراد بدون انجام تمرین‎های سنگین و طاقت‌فرسا به سطح نخبگی می‌رسند؛ در حالی‌که برخی دیگر با وجود انجام تمرینات فراوان در این راه شکست می‌خورند. به عقیده محققان، پارامترهای دیگری مانند هوش، سن آغاز فعالیت، شخصیت و سایر پارامترهای ژنتیکی وجود دارند که در کنار یکدیگر بخش اعظم دلیل موفقیت را توضیح می‌دهند.

علی‌رغم نتایج اخیر، محققان اظهار داشته‌اند که احتمالا بحث و جدل درباره این موضوع تا «سالیان سال» ادامه خواهد داشت. بنابراین شاید بهتر باشد قانون «۱۰ هزار ساعت» را به این شکل بازنویسی کنیم: «میزان وقتی که جامعه دانشگاهی صرف بحث و جدل درباره پارامترهای دخیل در موفقیت می‌کند».

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob قانون ده هزار ساعت viwio قانون ده هزار ساعت twitter قانون ده هزار ساعت facebook قانون ده هزار ساعت google buzz قانون ده هزار ساعت google قانون ده هزار ساعت digg قانون ده هزار ساعت yahoo قانون ده هزار ساعت

Related posts:

  1. گیتار ۱۰ فوتی امضاء شده پل مک کارتنی ۶۰ هزار پوند فروخته شد