4LG1 مصاحبه با بابک امینیسال ها پیش به عنوان عکاس جهت همکاری با دفتر اولین جشنواره موسیقی پاپ در ایران به دفتر جشنواره رفتم. گروههای مختلفی را که در جشنواره حضور داشتند برای معرفی در بولتن جشنواره عکاسی کردم. جوان بلندبالایی که چند سالی از من بزرگتر بود در چندین گروه مختلف حضور داشت و علاوه بر گروه خودش در گروههای دیگر هم نوازندگی می کرد. دیگر صورتش را از پشت ویزور می شناختم و او همواره لبخند مهربانی را تحویل لنز می داد.

 

عکاسی گروهها که تمام شد از او خواستم تا یک عکس در کنار پوستر جشنواره از او بگیرم به عنوان پرکارترین عضو جشنواره. عکس را که گرفتم در اتاقی باز شد و کیمیایی و احمدرضا احمدی از اتاق بیرون آمدند. جوان بلند بالا رفت. من در حالی که وسایلم را جمع می کردم اولین بار نام او را شنیدم، احمدرضا احمدی گفت: بابک امینی نوازنده ای برجسته است.

 

من از احمدرضا احمدی هم همان روز عکس گرفتم. و چند سال بعد با نوازنده برجسته همسفر کانادا شدیم. او بیشتر درخشید و خودش را بیش از پیش تثبیت کرد. امروز شش سالی گذشته است و باز از پشت ویزور دوربین نگاهش می کنم و در آستانه تازه ترین کنسرتش در ۲۵ می با او به گفت وگو می نشینم. هنوز همان لبخند موقر و مهربان را دارد با باریکه های سفید در میان موهایش که حاکی از عکس دیگر و سال های دیگری است.

بابک عزیز خوشحالم که در آستانه کنسرت ۲۵ می با هم به گفت و گو نشستیم. قبل از هر چیز برای خوانندگان شهروند بگو که این روزها چه می کنی؟

ــ با سلام خدمت همه خوانندگان شهروند و تشکر از نشریه شهروند. باید بگویم که در سال گذشته آهنگسازی دو آلبوم را انجام دادم که این آلبوم ها در ایران منتشر خواهد شد.

فکر می کنم اولین آلبوم با صدای میثم بختیاری تا دو ماه آینده به بازار خواهد آمد که اولین کار خوانندگی میثم است. بعد از پایان کار آهنگسازی این آلبوم ها با توجه به این که من چندین سال است که روی چند قطعه جدید کار می کنم که تماما کارهای بی کلامی هستند که در ۲، ۳ سال گذشته این ها را ساخته ام این مجموعه را در کنسرت جدیدم در ۲۵ می در تورنتو ارائه خواهم کرد.

نوع این موسیقی کاملا تلفیقی است و به جرأت می توانم بگویم این تلفیق تاکنون جایی شنیده نشده است. قصد تعریف از کار را ندارم. تنها چیزی که می توانم به مخاطبان بگویم این است که کار متفاوتی را خواهند دید و خواهند شنید.

 

کمی در مورد ویژگی های این تلفیق برایمان بگو.

ــ این تلفیق شامل ترکیب سه موسیقی است که شما به صورت مجزا با آنها آشنایی دارید. یکی موسیقی سنتی ایرانی خودمان که برگرفته از دستگاه های موسیقی سنتی ست و دیگر موسیقی فلاِمنکو که تکنیک اصلی نوازندگی من می باشد. و سومی JAZZ است که ما هر سه سبک مختلف را برای این اجرا به خدمت گرفتیم. البته شدت و ضعف تاثیرگذاری این سه موسیقی بر روی هم در کارهای مختلفی که ساخته ام متفاوت است.

 

می دانم نوازندگان دیگری هم تو را همراهی خواهند کرد، این نوازندگان را با چه معیاری انتخاب کردی؟

ــ برایم مهم بود نوازندگانی که انتخاب می کنم اولا آدم های قابل معاشرت و صمیمی ای باشند و از آن مهم تر نوازندگانی در اندازه های حرفه ای بین المللی باشند. باید بگویم در انتخاب همکارانم خیلی دقت کردم چون در آینده این کنسرت به صورت تور به کشورهای دیگر هم خواهد رفت. تجربه به من ثابت کرده تعامل مثبت آدم های مختلف مهمترین موضوع برای موفقیت یک کار گروهی است.

 

به خدمت گرفتن سازهای غیر ایرانی برای یک موسیقی با ریشه های ایرانی و یا مشترک از کجا دغدغه ی ذهنی تو شد؟

ــ من با موسیقی فلاِمنکو و اسپنیش کارم را شروع کردم و شاید توان فهمیدن موسیقی دیگری جز این را نداشتم. من با فلاِمنکو بزرگ شدم. بعدها متوجه شدم ملودی ایرانی یک دقت خاصی برای شنیدن می طلبد و این ثمره سال ها و نسل ها است.

ارتباط برقرار کردن با یک میراث عظیم فرهنگی هنری برای یک کودک یا نوجوان کار ساده ای نیست و از همین روی من هیچ وقت به صورت حرفه ای و تئوریکال موسیقی ایرانی کار نکردم، اما همیشه از آنچه می دیدم و می شنیدم در وادی این موسیقی تاثیر می گرفتم. وقتی ۶ سال پیش از ایران بیرون آمدم تاثیر محیطی از من گرفته شد و از این موسیقی فاصله گرفتم و دیگر حتی ناخواسته این موسیقی را نمی شنیدم، از جلوی مغازه ای رد‌ نمی شدم که نوای ماهور از آن پخش شود و یا در تاکسی ای نمی نشستم که موسیقی سنتی گوش دهم، بعد از همه ی این فاصله ها طی شش سال گذشته احساس کردم دلم برای موسیقی ایرانی تنگ شده، شروع کردم به کار روی این موسیقی. از اساتیدی هم در این زمینه بهره بردم و حتی تار و سه تار خریدم و سیاه مشق کردم (می خندد) من همواره می دانستم موسیقی ای که من کار می کردم و موسیقی ایرانی ریشه از همدیگر دارد

و همانطور که در تاریخ آمده موسیقی از ایران به عربستان رفته است در زمان حمله اعراب و پس از حمله اعراب به اسپانیا، موسیقی تاثیرپذیرفته اعراب از موسیقی ایران به اسپانیا رفته و ترکیب این دو موسیقی، موسیقی کولی و محلی اسپانیای آن زمان را به وجود آورده به طوری که در جنوب آندلس یک مدرسه موسیقی بوده که یک موسیقیدان ایرانی به نام زریاب در آنجا تدریس می کرده است. . . .

 

به همین دلیل ما خیلی بیشتر با موسیقی فلاِمنکو ارتباط برقرار می کنیم تا با موسیقی های دیگر کشورها مثل چین و روسیه، و من سعی کردم دلبستگی های خودم را نسبت به موسیقی ایرانی و فلامینکو در کنار هارمونی JAZZ یک جا جمع کنم و به مخاطب ارائه کنم.

 

استقبالی که امروز از موسیقی پاپ می شود کمتر از استقبال سال های آغازین پیدایی این موسیقی در دهه گذشته است، چرا؟

ــ من فکر می کنم نوعی بی اطلاعی عمومی مخاطب نسبت به هنر در کلیه شاخه های هنر به چشم می آید، خصوصا در زندگی های امروزی عمده وقت مردم صرف امرار معاش و فراهم کردن ملزومات زندگی می شود که به ناچار از دغدغه های درک هنری فاصله گرفته اند و از طرفی در سایه ی سختگیری های حکومت های غیرفرهنگی و کم فرهنگ، اطلاع رسانی صحیح و درک مناسب هنری به تجلی نمی رسد، این مسئله باعث می شود که هنر با یک رجعت به چندین دهه گذشته برگردد و موسیقی ای که برای اولین بار به صورت نواختن ارادی یا غیرارادی انسان بر یک شیء جامد مثل طبل شنیده شده است که یک ریتم بوده و آن روز اجرا شده حتما رقص، شادی و سماعی هم در پی داشته است، تلاشی که توسط هنرمندان در طول قرون مختلف روی موسیقی انجام شده متاسفانه نادیده گرفته می شود و ما امروز موسیقی ای را می شنویم فقط که یک ریتم است.

ما چگونه می توانیم یک معیار ارزشیابی علمی را جایگزین ارزیابی سلیقه ای در موسیقی کنیم آن هم در موسیقی پاپ که با مخاطب بیشتری روبرو است؟

ــ متاسفانه تولیدکنندگان و سرمایه گذاران این عرصه ی موسیقی سلائق شخصی خود را گاها به عنوان تولیدکننده به کار داخل می کنند که این نتایج خوبی ندارد مگر آن که این سلائق به میزانی هنری و کارشناسی باشد. خوراک موسیقایی مردم نباید‌ این گونه فراهم شود! در حالی که اگر ارزشیابی علمی وجود داشته باشد باید آثار فرهنگی هنری قابل قبول بیشتر تولید شود.

این مشکل فقط در موسیقی نیست. تو در سینما دیده ای و می دانی که سینمای به اصطلاح گیشه از سینمای هنرمندانه و متفکرانه سبقت گرفته به دلیل حمایت سرمایه گذاران و تولیدکنندگان از این سینما . . . من معتقدم خیلی طول خواهد کشید‌ تا ما به ارزشیابی علمی در معیارهای مخاطب برسیم البته من خودم مخالفتی با موسیقی شش و هشت ندارم، اما اینکه همه تولیدات به یک سمت خاص با این مشخصات حرکت کند صحیح نیست و شاید زمان بیشتری باید ‌سپری شود تا از این مقطع گذر کنیم .

به عنوان یک آهنگساز بگو چه می شود که ترانه ای ماندگار می شود و یا ترانه ماندگار چه ویژگی هایی دارد؟
چه می شود که “دو ماهی” در عرصه ی ترانه ماندگار می شود اما کارهای همان شاعر در سالیان بعد با واژگان بیشتر و قدرت و هیمنه عظیم، تاریخ مصرف پیدا می کنند ولو اینکه با صداهای خوانندگان جاودانه خوانده شده باشند؟

ــ سئوال خیلی سختی از من پرسیدی فکر می کنم اگر بخواهم جواب بدهم باید تمام صفحات یک شماره شهروند‌ را به این سئوال اختصاص دهید (می خندد). ولی سعی می کنم مختصرا بگویم. این مطلب معمایی است که پاسخش به این راحتی ها نیست. خیلی از فعالان عرصه ی موسیقی پاپ در سال های مختلف درگیر این مسئله هستند. آهنگسازی و ماندگاری یک اثر یک هرم بسیار قوی می خواهد که باید تمام زوایایش با یک توان و عشق و دانش در کنار هم قرار گرفته باشند و حتی با یک هدف واحد که شاید با توجه به شرایط کنونی اجتماعی و زندگی این سو و آن سوی دنیا رسیدن به این مختصات محال می نماید. به راحتی نمی شود این هرم یا مثلث را پیدا کرد.

منظورم این است که خواننده، آهنگساز و شاعری پیدا کرد که به یک اندازه دانش و به یک میزان عشق، حس و قدرت داشته باشند و با یک هدف در خدمت یک کار مشترک باشند. این مسئله به جنبه های فرعی دیگری هم بستگی دارد حتی اگر تصادفا مثلثی خیلی درست از کار درآید ممکن است با حرکت موسیقایی جهان تفاوت داشته باشد و در مسیر آن حرکت نکند.
اصولا جمع آوری آدم هایی با این استانداردها خیلی مشکل است.

به عنوان یک آهنگساز با کارنامه پرباری که با خود دارید هیچ هراسی ندارید با جوانانی که تاکنون کار حرفه ای نکرده اند همکاری کنید و برای آنها آهنگسازی کنید؟

ــ نه. من در سال های اخیر به این مسئله رسیدم که هنرمند باید هر کاری را خوب انجام دهد. من هیچ هراسی از کار کردن با امثال میثم که اولین بارهایشان را با من می آزمایند ندارم. من سعی می کنم آنها را به سطح مورد پسند خودم نزدیک کنم و آنها سعی می کنند که با تلاش بیشتر خود را اثبات کنند. من هر کاری را با عشق و علاقه می سازم حتی اگر استقبال عمومی نداشته باشد من وظیفه ی خودم می دانم که اگر چیزی را می دانم به آنها که علاقه دارند منتقل کنم.

 

بابک امینی آهنگساز وقتی در مقام نوازنده قرار می گیرد، من بیننده احساس می کنم کمتر آهنگسازی دیده ام که خودش چنین نوازنده ای باشد. در این مورد چه نظری داری؟

ــ ببین من اگر خودم بخواهم خودم را دسته بندی کنم باید بگویم اول یک گیتاریستم، دوم آهنگساز قطعات گیتار هستم اگر به غیر از این دو بخواهم کاری بکنم آهنگسازی برای ترانه است، من در کارهای اینسترومنتال بیشتر خودم هستم با تمام معیارها و سلائق خودم و بیشتر این بعد کارم را دوست دارم، اما در ترانه من اینقدر آزاد نیستم، باید خودم را به یک شعر و ویژگی های خاص یک صدا و یک خواننده نزدیک کنم و حتی به سلائق این دو. من حسی که روی صحنه در کارهای بی کلام یا با کلام دارم هرگز در استودیو ندارم. در استودیو بارها و بارها می شود ضبط را تکرار کرد، اما روی صحنه فقط من یک بار فرصت دارم تا تمام و کمال حس و کارم را به اجرا بگذارم، و یا تمرکز و توانایی ام را اجرا کنم. من اوج این لحظه را برای یک هنرمند کمال می دانم.
البته نمی دانم چقدر با آن فاصله دارم.

می دانم که تدریس همواره برای تو جدی بوده و هست و اینقدر در این کار جدی هستی که شاید از هر ۱۰ نفری که در این شهر گیتار می نوازند و یا علاقه دارند به این کار، ۸ نفرشان شاگرد تو هستند (خنده) با شاگردانت چگونه ای؟

ــ من از ۱۸ سالگی تدریس کردم و زندگی من از این راه گذشته است. من درس دادم و از قبل آن کارهایم را در استودیو ضبط کردم. تدریس به من کمک کرد‌ که هر کاری را قبول نکنم و رابطه ی بسیار صمیمانه ای با شاگردانم دارم، رابطه ی ما رابطه ی دوستانه است و من اجازه نداده ام که به من استاد بگویند، هیچ وقت خودم را در این جایگاه نمی دانستم و نخواهم دانست.

من با آنها رفیق هستم و وقتی مسئله رفاقت باشد‌ بچه ها بیشتر یاد می گیرند، چون محیط بازتر می شود و مجال هر اشتباهی را می یابند و هر سئوالی را می پرسند، من هم مجال عاشقانه و دوستانه درس دادن را می یابم. من همیشه به شاگردانم و جوانان علاقمند توصیه می کنم که یک جا نمانند در موسیقی و گونه های مختلف و کارهای مختلف را تجربه بکنند در عین حال که خوب بشنوند و روی گوش کردنشان هم در کارهای مختلف، کار کنند.

 

ما چند آهنگساز مطرح جهانی داریم، اما با توجه به قدمت موسیقی ایرانی خواننده جهانی کمتر داریم، این کمبود از کجا است؟

ــ تنها خواننده ای که به صورت بین المللی بیشترین مخاطب را به خود جلب کرده است استاد شجریان بوده است. من هر دفعه در کنسرت های ایشان تعداد بیشتری از علاقمندان خارجی و غیرایرانی را می بینم و حتی کمپانی بزرگ ECM که بزرگترین موزیسین های دنیا را انتخاب می کنند که کارهایشان را برای خود موزیسین ها تولید‌ کنند و نه برای مردم عادی، شجریان را انتخاب کرده اند. برای این مهم ایشان تنها نماینده شایسته موسیقی سنتی ما است. اما متاسفانه ما در گونه های دیگر موسیقی نتوانستیم در جهان تا به این حد مطرح باشیم.

در مواردی مثل موسیقی پاپ ما باید‌ خیلی رشد بکنیم تا حداقل اگر غیر ایرانی ها کلام را درک نمی کنند موسیقی برایشان آنقدر جذابیت داشته باشد که بتوانند با آن ارتباط خوب برقرار کنند مثل ما که موسیقی اسپنیش گوش می کنیم و لذت می بریم. اگر روی موسیقی پاپ بیشتر تفکر و کار شود شاید بتوانیم آن را به گونه ای که قابل شنیدن باشد برای غیر ایرانی ها به جهان ارائه کنیم اما در غیر این صورت در همین نقطه خواهیم ماند.

 

کار من در حوزه سینمایی است، نه موسیقی، ولی به دلیل دوستی و رفاقت چندین ساله، خودم خواستم که از سوی شهروند با تو گفت و گو کنم. چرا که از اولین حضور تو در سال ۷۶ در اولین جشنواره موسیقی پاپ ایران به نوعی با تو آشنا شدم و تو در آن جا برای اولین بار جایزه ی بهترین نوازنده را گرفتی. . .

 

بابک: اولین عکس را تو از من گرفتی در بروشور فستیوال پاپ

من هنوز همان دوربین را به دست دارم و از رفیقانم عکس های ماندگار می گیرم. ممنونم که با ما به گفت و گو نشستی.

 

ــ بار دیگر از شهروند و همراهی این نشریه با هنرمندان تشکر می کنم .

منبع:
http://www.shahrvand.com

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob مصاحبه با بابک امینی viwio مصاحبه با بابک امینی twitter مصاحبه با بابک امینی facebook مصاحبه با بابک امینی google buzz مصاحبه با بابک امینی google مصاحبه با بابک امینی digg مصاحبه با بابک امینی yahoo مصاحبه با بابک امینی

هیچ مطلب مرتبطی وجود ندارد