rightheader contadsdct گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز

پس از برگزاری این برنامه پای صحبت وی نشستیم و نظرش را درباره کنسرتی که برگزار شد،جویا شدیم…

به عنوان اولین پرسش،کنسرت خودتان را در تهران چطور دیدید؟

زمانی که من قصد داشتم به ایران بیایم، اطرفیان و حتی همسرم مرا از آمدن به ایران منع می کردند؛اما هنگامی که به ایران آمدم، ذهنیتم درباره مردم و فرهنگ این کشور تغییر کرد و ضمن اینکه کنسرت هم با استقبال خوبی مواجه شد؛به علاوه سالن قشنگ و مردم خوب.همان طور که مصطفی آخوندی پیش از این به من گفته بود، این سالن برای اجرای دو گیتار خیلی مناسب بود؛البته در بخش دوم که برنامه های دوئت بود،موسیقی آرامش دهنده ای نیز اجرا شد و فکر می کنم تمام بلیت ها فروخته شده بود.حتی مسئولان سالن مجبور شدند صندلی هایی را نیز به سالن اضافه کنند.

آیا باز هم در ایران کنسرت خواهید داد؟

بله،۱۰۰درصد و حتماً.در حقیقت من باید روز پس از کنسرت فقط استراحت می کردم؛اما امروز به خاطر استقبال خوب مردم تصمیم گرفتم با خبرنگاران هم صحبت کنم.

ارزیابی شما از هنرجویان گیتار کلاسیک ایرانی-با توجه به مدت اقامت یک هفته ای خود در ایران-چیست و نقاط قوت و ضعف چگونه برمی شمارید؟

پاسخ دادن به این پرسش کمی سخت است؛چون من تنها ۲۰دقیقه فرصت داشتم تا با هر دانشجو تمرین کنم و باید در همین ۲۰دقیقه می فهمیدم که چگونه و چطور باید با او کار کنم. برخی از آنها نیز قطعات سختی را می نواختند که باید شش ماه روی آنها کار می شد و من تلاش کردم که بیشتر روی نوت ها،تکست ها و تجزیه و تحلیل آنها کار کنم.انگشت گذاری ها را طوری انجام دادم که دانشجو سریع تر و آسان تر به قطعه نزدیک شود. اینها کارهایی است که یک استاد انجام می دهد.

اکنون چند مورد به ذهنم رسید که در سرزمین خودم نیز، آن را پیشنهاد کرده ام. یکی از نکات مهم،ویژگی ها و برداشت فرد نسبت به موسیقی است و اینکه موسیقی را جدی می گیرد. هنرجو باید دید و فلسفه خود را از انتخاب گیتار بداند و البته کسانی هم هستند که فقط دوست دارند آکورد بزنند و به طور طبیعی این ویژگی ها به محیط اطراف،جامعه و خانواده نیز بستگی دارد.

هنرجویان باید موسیقی خوب گوش بدهند،سطح مطالعه خود را بالا برده و این امکان برایشان فراهم باشد که کنسرت های خوب را از نزدیک ببینند. نه تنها در موسیقی؛بلکه در جامعه باید هنر مطرح باشد تا پیشرفتی در این رشته صورت بگیرد و در عین حال از استانداردهایی که باید در هنر کاملاً رعایت شوند،نباید غافل شد. استعداد بسیار زیاد هست،بسیار خوب هم هست و فقط باید شرایط، امکانات پرورش و بروز آنها فراهم شود.من در کشور خودم، امکانات زیادی نداشتم؛ اما پس از رفتن به آلمان خودم را تغذیه کردم و توانستم پیشرفت کنم.

موسیقی تنها ساز زدن نیست؛ بلکه مهم تصور انسان نسبت به موسیقی است و این اندیشه انسان است که سبب چگونگی درک این جریان هنری می شود.دانشجویان باید در خود اشتیاق را به وجود بیاورند و عشق به موسیقی را در خود بیابند که می تواند به بهای زندگی و گذشتن عمر آدمی تمام شود.من همیشه به دانشجویانم می گویم که عاشق سازتان باشید.البته این به تنهایی کافی نیست چون جامعه هم باید فاکتورهای پرورش هنرمندان خوب را دارا باشد.ما باید در جامعه آن قدر موسیقی های گوناگون و متفاوت داشته باشیم که بتوانیم آنها را تشخیص بدهیم یا حتی انتخاب کنیم.

با توجه به اینکه همین دانشجوها شاگرد گیتاریست های بزرگ ایرانی هستند، ارزیابی شما از وضعیت این ساز در ایران چیست؟

می توانم از طرف دوست عزیزم آقای آخوندی قضاوت کنم؛چون گیتار کلاسیک را من از طرف ایشان در ایران شناختم و دانشجویانی که در آمریکا بودند.هنرجویان گیتار کلاسیک در ایران از نظر تکنیک و موزیک بد نبودند؛اما سازهایی که استفاده می کردند بسیار از نظر کیفیت چندان جالب نبودند.

برخی اساتید هنگام آموزش این ساز در نخستین مرحله آموزش،خود ساز را به هنرجو معرفی می کنند تا بتوانند ساز خوب را از بد تشخیص بدهند.ممکن است به خاطر درست نبودن این آموزش ها باشد که هنرجو نمی تواند گیتار خوب را از بد تشخیص بدهد و متأسفانه به قول شما همه دارای ساز بدی باشند و برای نواختن خوب گیتار، داشتن ساز خوب تا چه اندازه اهمیت دارد؟

به نظر من ربط زیادی به هم ندارد و برای نمونه؛در کوبا کسانی بودند که بسیار خوب گیتار می زدند؛اما گیتارهای بدی داشتند. ممکن است استاد هم به آنها گفته باشد؛اما هنرجویان به گفته استاد، خوب عمل نکرده و گیتار مناسب تهیه نکرده باشند. برای یک گیتاریست خوب بودن،نیاز به داشتن گیتار خوب نیست؛ اما بهتر است که یک گیتاریست خوب، ساز خوبی هم داشته باشد. من به عنوان استاد مهمان، حق انتخاب کردن ندارم و در وهله نخست، از دعوت کنسرواتوار تهران خوشحالم و از آنها تشکر می کنم.

مهم ترین رکن در گیتار نوازی انتقال حس درونی نوازنده آن است و آیا دانشجویان ایرانی در این رکن موفق عمل می کردند؟

پاسخ به این پرسش بسیار مشکل است؛همان طور که پیش از این هم گفته ام، ما در مستر کلاس ها تنها ۲۰دقیقه فرصت داریم و در این ۲۰دقیقه باید همه چیز را تجزیه و تحلیل کنیم و یکسری انگشت گذاری را به هنرجو نشان دهیم.در این ۲۰دقیقه نمی توانم قضاوت کنم؛اما در مجموع بد عمل نکردند.

با توجه به اینکه شما در آلمان زندگی می کنید؛اگر بخواهید هنرجویان ایرانی را به نسبت هنرجویان در آلمان ارزیابی کنید،چه سطحی را در نظر می گیرید؟

مدرسه عالی در آنجا دارای هشت ترم است و اگر هنرجویان ایرانی بخواهند در آنجا ادامه تحصیل بدهند،باید دروس متعلق به ترم سه را برگزینند.

وضعیت موسیقی گیتار کلاسیک در دنیا تغییر قابل ملاحظه ای کرده است و تقسیم بندی آن را می توان از سال ۱۸۰۰ تا اول ۱۹۰۰ و از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ و ۲۰۰۰ و از سال ۲۰۰۰ به بعد ذکر کرد. مردم مدتی به آثار«چارلز وی»گوش می دادند و مدتی به آثار«کلدیوس پی»و مدتی هم«دانس کیج»و… در حال حاضر این روند با توجه به سفرهای زیادی که به کشورهای گوناگون داشته اید،به چه صورت بوده و به طور کلی وضعیت گیتار کلاسیک در جهان چگونه است؟

در۱۰۰سال اخیر اگر موتسارت و بتهوونی هستند،در حال حاضر هم«لئو براور»،«لوچیانو ارگئو»،«ادیسون دنیسف»از کشور روسیه این آهنگسازان وجود دارند و این آهنگسازان به یک حدی رسیدند که ارتباط با آنها مایه خوشبختی ماست.

چه پیشنهادهایی برای پیشرفت موسیقی کلاسیک در ایران دارید؟

من می توانم کشور ایران را با کشور خودم مقایسه کنم؛در کشور ایران مانند اکوادور نوعی فقر فرهنگی وجود دارد و امکان اینکه ارکستر باشد،نوازنده ها یکدیگر را ببیند،موسیقی خوب گوش کنند، ادبیات بخوانند،تئاتر ببیند، تئوری موسیقی بخوانند،به نمایشگاه بروند و..بسیار کم است که به طور یقین ایجاد یک فضای مناسب بسیار مهم است.در واقع،این جامعه است که باید این فضا را برای نوازنده فراهم کند.

آیا به غیر از نوازندگی،آهنگسازی هم می کنید؟

در کنسرتی که در حوزه هنری به صحنه رفتم،قطعاتی را نواختم که برخی از آنها از ساخته های خودم بود.

با توجه به قطعات انتخاب شده فولکلور در کنسرت خود،آیا تلاش کردید که موسیقی فولکلور کشور خودتان را معرفی کنید؟

من این قطعات را تقریباً در همه جای دنیا اجرا کرده ام و همیشه مورد استقبال مردم کشورهای گوناگون قرار گرفته است و عاشقانه به آنها گوش داده اند؛چرا که موسیقی آمریکای جنوبی بسیار شاد است و زیبا.

به نظر شما بهترین گیتاریست در زمینه کلاسیک چه کسی است؟

از نظر من تقریباً بهترین وجود ندارد و بیشتر گیتاریست هایی مورد توجه من هستند که بتوانند به هنگام نوازندگی و اجرای قطعات،طوری بنوازند که احساس خود را به من انتقال دهند.دیوید راسل،اسد دوئوس،روبرتو اصول (آرژانتین)،آلنیو دپیدریو(ایتالیا) از گیتارنوازان خوب هستند و اصولاً همه گیتارنوازانی که بتوانند احساس خود را انتقال دهند،بیشتر مورد قبول من هستند.

اگر قرار بود به غیر از گیتار کلاسیک،ساز دیگری کار کنید چه سازی را انتخاب می کردید؟

هم پیانو را دوست داشتم و هم ترومپت!

چرا برای گیتار کمتر قطعه ارکسترال ساخته می شود؟

گیتار به طور کلی ساز تنهایی است و تکروی زیاد می کند و در ضمن،صدادهی آن طوری است که به صورت سلو بهتر خود را نشان می دهد تا در ارکستر.درعین حال،گیتار سازی است که قابلیت آن را دارد تا به خوبی خود را به ارکسترهای کوچک نزدیک کند یا اجرا به صورت دوئت به همراه آواز،فلوت،گیتار و…داشته باشد.

آیا به غیر از موسیقی کلاسیک به موسیقی های دیگری نیز گوش می دهید؟

بله؛تانگوهای آرژانتینی را بسیار دوست دارم.

درباره جایگاه بداهه نوازی در موسیقی کلاسیک چه نظری دارید؟

موسیقی کلاسیک در حقیقت یک سبک است و پارامترهای دیگری برای آن در نظر گرفته می شود و تنها “تنامون” آهنگساز بولیویایی قطعاتی برای فلوت و گیتار ساخته است که از سه بخش تشکیل شده است. در بخش سوم تنها تونالیته و گام را به صورت مودال نوشته شده است.در این بخش که فلوتیست و گیتاریست پس از اینکه گام را زدند یکسری بداهه نوازی را شروع می کنند.

رابطه منطق و احساس در موسیقی به چه صورت است و نگاه شما به موسیقی منطقی است یا احساسی؟

برخی قطعات هستند که خواه ناخواه روی شنونده تأثیر می گذارند و اصولاً هر دو مورد به هم ربط دارند و هر چه باشد اینها همه با هم تلفیق شده اند و در وهله نخست باید این دو با هم تطبیق داده شوند. در موسیقی، رابطه منطق و احساس کاملاً دو طرفه است و این همان مشکلی بود که من با هنرجویان داشتم. آنها نوتی که نوشته شده بود را نمی زدند؛اما تکنیکشان بد نبود و فقط اشتباه می زدند.چون ابتدا می خواستند احساس خود را بیان کنند و با توجه به اینکه یک قطعه موسیقیایی می تواند هم احساسی باشد و هم منطقی؛اما در اینجا ما درباره موسیقی آکادمیک صحبت می کنیم.

زمانی که در حال اجرای صحنه ای هستید،ارتباط با مخاطب تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد؟

این وظیفه من است که احساس خود را با سازم بیان کنم و طبیعی است که بخواهم با موسیقی احساسم را منتقل کنم وبرای همین هم در آغاز این گفت و گو تأکید کردم که موسیقی تنها ساز زدن نیست.

چقدر با موسیقی ایرانی آشنایی دارید؟

در یک هفته ای که ایران بودم، بیشترین موسیقی که گوش کردم موسیقی اصیل ایرانی بود که از رادیو هم قطعاتی را شنیدم و صدای یک خواننده را هم از تلویزیون شنیدم و برای من بسیار آرامش بخش بود که بعد متوجه شدم صدای اذان است.دفعه بعد که به ایران بیایم، قطعات ایرانی بیشتری را برای نواختن آماده می کنم.سعی می کنم تا با آقای آخوندی هماهنگ کنم تا قطعات ایرانی را برای من بفرستند و من آنجا تمرین کنم تا وقتی به ایران آمدم، آنها را برای علاقه مندان با گیتار بنوازم.

از گیتاریست های ایرانی کدامیک را می شناسید؟

سال هاست که آقای آخوندی را می شناسم؛ایشان با کنسرواتوار تهران صحبت کردند و از من خواستند تا به ایران بیایم و در ایران من با اساتید زیادی آشنا شدم. در شهر کلن، ایرانیان زیادی را می شناسم؛ اما از موسیقیدان ها، خیر.

آمن خادمی – مانا لقمانی
منبع:ماهنامه هنر موسیقی
این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز viwio گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز twitter گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز facebook گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز google buzz گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز google گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز digg گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز yahoo گفت و گو با خولیوآلمایدا لوپز

هیچ مطلب مرتبطی وجود ندارد