gfhj67 گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه

اختصاصی خانه گیتار ایران

مصاحبه :حامد فتحی – نوازنده ومدرس گیتار

۱۳۳۴-تولد در تهران

۱۳۵۶- دیپلم از هنرستان عالی موسیقی در تهران با درجه ممتاز

۱۳۵۷-مقیم وین و تحصیل در مورسه عالی موسیقی وین ( دانشگاه موسیقی فعلی ) در کلاس پرفسورباربارا گیزلر و اخذ دیپلم با درجه ممتاز

۱۳۵۹-۱۳۶۱ تکنواز فلوت در ارکستر جوانان در جشنواره هلبورون سالزبورگ

۱۳۶۰-جایزه wanas-Stiffung de wiener Philharmoniker

۱۳۶۱-۱۳۶۲ تکنواز فلوت و پیکولو در ارکستر تئاتر Josefstadt در وین

۱۳۵۹-۱۳۶۲ –مدرس فلوت در VIC Musikclub در مجموعه سازمان ملل در وین

۱۳۶۲- جایزه اول در سمینار موسیقی وین

۱۳۶۲-۱۳۶۳ تکنواز فلوت در ارکستر بانوان وین

۱۳۶۲ – گذراندن دوره آموزش عالی در رشته -نفس صدا و حرکت با درجه خیلی خوب نزد پرفسور روبرت ولف در مدرسه عالی موسیقی وین ( دانشگاه موسیقی فعلی ) شرکت در دوره های آموزش عالی تکنوازی و گروه مجلسی در نزد استادان: پتر لوکاس گراف – ولفگانگ شولتز – ورنر تریپ – آووره نیگوله – آریگو تاسیناری و آلبرت کوتمن

۱۳۶۵-۱۳۶۹ شرکت در کنسرتها و فستیوال های متعدد و ضبط رادیو در اتریش و اروپا با Weber IrioWien – نوازنده فلوت – ویلنسل – پیانو و عضو Wiener Musik Forums

۱۳۶۹ – فارغ التحصیل رشته آموزش موسیقی با درجه ممتار از مدرسه عالی موسیقی وین – دانشگاه موسیقی فعلی –

۱۳۷۰- ۱۳۸۰- مدرس موسیقی در مدرسه عالی موسیقی وین – دانشگاه موسیقی فعلی

۱۳۸۰-۱۳۸۲ تدریس در سمینارهای تابستانی موسیقی مجلسی با گیتار در لوکن هاوس اتریش

۱۳۸۳ – فارغ التحصیل رشته موزیک کینزیولوگی

۱۳۸۳- Habilitation – و دریافت درجه پروفسوری از دانشگاه موسیقی وین

furughkarimi گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنهخانم کریمی ضمن خوش آمد (ظاهرا بعد از ۲۸ سال به ایران آمده اید) صحبت را از چگونگی تحصیلات موسیقی تان آغاز بفرمایید.

از سیزده سالگی وارد هنرستان ملی موسیقی شدم. آن زمان ریاست هنرستان به عهده استاد دهلوی بود. معلم من آقای منشی زاده بودند و چون فلوت کلاسیک می زدم، باید سازهای ایرانی را هم یاد می گرفتم. معلم های من آقایان : صالحی عود، اسماعیلی تنبک و کریمی مدرس آواز و فن بداهه نوازی ( طبق سفارش و تاکید آقای پور تراب)، بودند.

چه شد که بورس تحصیل خارج از کشور را گرفتید؟

شاگرد زرنگی بودم و با معدل بالا لیسانس گرفتم. یادم هست روزها از ۷ صبح تا ۹ شب ساز می زدم و همیشه هم دنبال معلمان می گشتم تا مطلب یاد بگیرم.

پیشنهاد تحصیل موسیقی را چه کسی به شما داد؟

پدرم به هیچ عنوان موافق نبود. من یک تابستان اعتصاب غذا کردم ، البته او به دلیل جو و محیط آن موقع مخالفت می کرد ولی به هر حال با اصرار من و خواهر بزرگم فرزانه ، بر خلاف رضایت خود مرا به هنرستان موسیقی برد . ۱۳ ساله بودم و چون پیانو هم نمی دانستم مرا به اجبار به هنرستان ملی فرستادند. مادرم – فرنگیس ونده نگاه – که خودش از صدای خوبی بهره داشت ولی بعد از ازدواجش – با این که پدرم محقق و نویسنده بود – نتوانسته بود به فعالیتهای هنری اش ادامه دهد ، همیشه دوست داشت دخترانش مستقل باشند و پیشرفت کنند. پدرم در رادیو مترجم اخبار عربی به فارسی بود. گاهی که با او به رادیو می رفتم و در استودیو منتظرش می ماندم برنامه های گلها و ضبط آنها را گوش می دادم، تمام این عوامل علاقه به موسیقی و اجرای کنسرت را در من تشدید میکرد.

به هر حال مرا به اجبار به هنرستان ملی فرستادند. استادان دهلوی و پورتراب وقتی دیدند من نمی توانم پیانو بزنم و انگشتان کوچکی دارم ، ساز فلوت را به من معرفی کردند که نوازنده ی زن هم بسیار کم داشت . مرا به اتاق کوچکی فرستادند و قرار شد یک نوازنده خانم – که بسیار هم بد اخلاق بود – برای من فلوت بزند. یادم می آید قبل از ساز زدن به من گفت : “مبادا بخواهی فلوت بزنی” ، پرسیدم : “چرا؟”. گفت : “دندان هایت کج می شود ، ریه ات پاره می شود ، اگر آقای دهلوی پرسیدند چه سازی می خواهی بزنی بگو ویولنسل” .

آقای دهلوی آمدند و در مورد انتخاب ساز از من سوال کردند . با وجود تردیدی که از صحبت های آن خانم داشتم ولی زنگ صدای این ساز مرا محو خود کرده بود و به این شکل سرنوشت هنری من با فلوت رقم خورد. نزد آقای منشی زاده رفتم ، البته آن خانم اتود را درست قبل از کلاس به من می داد و من مجبور می شدم اتودها را دست و پا شکسته در مدت کوتاه جواب دهم و آقای منشی زاده از روند یادگیری من ناراضی بود ، تا این قضیه را به ایشان گفتم و معلم اتود مرا عوض کردند (باعث شد که رابطه آن خانم با من تیره شود) و توانستم پیشرفت بهتری داشته باشم، حتی به پیشنهاد خانم افلیا پرتو ، به کلاس ارکستر ایشان رفتم و برنامه های زیادی اجرا کردیم، در ارکستر ژونس موزیکال تهران فلوت یک شدم.

بعد از شش سال به هنرستان عالی موسیقی رفتم و تا مرحله لیسانس در آنجا بودم و تا مرحله لیسانس در آن جا بودم . یاد می آید اتاق اختصاصی بسیار کوچکی به من داده بودند که حجم آن ۸ آجر بود (مثل یک سوراخ) و آخر شب با سرایدارها از مدرسه بیرون می آمدم.

از تحصیلتان در وین بگویید.

سال ۵۶ بورس ادامه تحصیل در وین را گرفتم. دوران بسیار سختی را در ابتدای تحصیلم گذراندم، ولی سعی کردم به مشکلات غلبه کنم. یاد گرفتم هرگاه سرت به سنگ می خورد باید با قدرت بیشتری بلند شوی و با ایمان راسخ به طرف هدف قدم برداری.

تا این که یکی از دهات آلمان به معلم فلوت نیاز داشت و من با این که هنوز زبان آلمانی ام ضعیف بود ، به آنجا رفتم و خوشبختانه پذیرفته شدم. تدریس را با دو شاگرد شروع کردم و بعدها به ۲۴ نفر رسیدند و اکثر شاگردانم هم در مسابقات شهری و حومه ای آلمان رتبه هاب خوبی کسب کردند این باعث شد به من اقامت اطریش بدهند.

رشته فلوت را ادامه می دادم و به دلیل مشکلات مالی، واحدهای درسی که در طول هشت سال باید تمام شود چهارساله به اتمام رساندم. و به همین دلیل رئیس جمهور اطریش آقای “گی رخ له گر” جایزه ی ویژه دانشجویان ممتاز که ۵۵۰۰ شیلینگ در ماه بود و فقط یک سال در طول تحصیل به یک دانشجوی ممتاز تعلق می گرفت ، دوبار به من دادند. همچنین در سال ۱۳۶۰ مسابقه آکادمی از طرف ارکستر معروف Winer برگزار شد که به برندگان پنج هزار شیلینگ پرداخت می شد، در این مسابقه شرکت کردم و توانستم برنده شوم و این اولین افتخاری بود که به عنوان یک ایرانی کسب کردم.

به تازگی رتبه ای در دانشگاه وین کسب کرده اید؟

بله، از سال ۱۹۹۱ جهت تدریس در رشته فلوت در دانشگاه وین پذیرفته شدم ولی همیشه در کنار تدریس، به تحصیل و یادگیری روش های جدید ادامه دادم. پس از کسب درجه دکترا در یک امتحان ویژه ای که چهار مرحله داشت شرکت کردم، خوشبختانه قبول شدم و چند ماه پیش رتبه پروفسوری (a.o univ prof) را از دانشگاه وین دریافت نمودم. در واقع من اولین مدرس فلوت و موزیک کینزیولوگ در دانشگاه موسیقی و هنرهای تجسمی وین با این رتبه هستم.

وضعیت تدریس موسیقی در اطریش چگونه است؟ یک هنر جوی به فرض هشت ساله علاقه مند به موسیقی چه راهی را باید طی کند؟

هشت سالگی برای یادگیری موسیقی بسیار دیر است. در غرب از دو سالگی موسیقی را با کودک آغاز می کنند. یک کودک دو ساله با مادرش در کلاسهای موسیقی می نشیند. موسیقی پخش می شود ، کودک با رنگها بازی می کند، معلم شعر می خواند و گیتار می زند و کلیه بازی آن ها با موسیقی و ریتم انجام می شود.

جالب است بدانید سیستم جدیدی از آمریکا آمده و موسیقی را از دوران جنینی – چهار ماهگی زمانی که جنین حرکت کردن را آغاز میکند – پیاده می کنند. به مادران پیشنهاد می شود موسیقی باخ و موتسارت گوش کنند. من شخصا این روش را با بچه های خودم آزمایش کردم و نتیجه روحی روانی مثبتی هم گرفتم. در هشت ماهگی یکی از بچه هایم ، به کنسرت ترومپت با ارکستر سنفونیک بزرگ که صدای زیادی داشت ، رفتم و این مورد را کاملا تجربه کردم که جنین با ریتم کنسرت حرکت می کند.

بچه های که به موسیقی علاقه مندند و استعداد کافی دارند از ۱۳ ساگی بدون پرداخت هزینه ای وارد دانشگاه موسیقی، در قسمت آمادگی آن ، نزد بهترین استادان و پروفسورهای موسیقی می شوند و از این مرحله باید سخت کار کنند. چند سال به آنها فرصت داده می شود و اگر نتیجه پیشرفت شان خوب باشد می توانند رسما تحصیل موسیقی را در دانشگاه ادامه دهند وگرنه باید آنجا را ترک کنند.

دوره های دانشگاهی چندسال است؟

به طور مثال برای فلوتیست شدن باید یک دوره هشت ساله گذراند که چهار سال اول موسیقی به همراه دروس عمومی دیگر می خوانند و یک امتحان میان دوره برگزار می شود ، دانشجویان باید یک مطلب تحقیقی ارائه دهند و در صورت قبولی دوره چهار ساله بعدی را که تخصصی است، می گذرانند.

نکته قابل توجه این است که اگر کسی فلوتیسیت یا پیانیست شود ، نمی تواند در مدارس یا کنسرواتورهای موسیقی تدریس کند و حتما باید مدرک مدرسی موسیقی را داشته باشد.

در گذشته به این صورت نبود و یک سولیست می توانست تدریس هم بکند ولی در روش های تدریس کنونی دانشگاهها “مدرس موسیقی” شدن ، خود یک رشته تحصیلی است. چرا که برای یک مدرس موسیقی باید روانشناسی ، رهبری ، تاریخ موسیقی و … بداند و به صورت عملی هم چند سال دوره های تدریس را گذرانده باشد.

تحصیل موسیقی در وین مجانی است؟

تا مدتی پیش چنین بود ولی به تازگی هزینه ای برای تحصیل مقرر کرده اند که باعث شده بسیاری از ایرانیان هم نتوانند ادامه تحصیل دهند. این وظیفه دولت است که علاوه بر بهبود مسائل اقتصادی که با اروپا به ویژه اطریش دارد، برای ایجاد امکانات تحصیلات جوانان در خارج کشور چاره ای بیندیشد.

فارغ التحصیلان موسیقی از دانشگاههای ایران می توانند در اطریش ادامه تحصیل دهند؟

بله ولی بلید مجددا از صفر شروع کنند.

استادانتان چه کسانی بودند؟

اولین معلم من در وین، باعث شد من در این رشته ادامه تحصیل دهم و پی ببرم که چگونه از افرادی که انرژی منفی دارند ، انرژی مثبت بگیرم.

در دوران تحصیلم پول هایم را جمع می کردم و تابستان ها نزد استاد های خوب به فرانسه،آلمان، لندن و … می رفتم و سعی می کردم اشکالاتم را بر طرف کنم و حالا با اینکه استادانم حدود ۲۰ سال با من تفاوت سنی دارند با آنها رابطه دوستانه دارم.

بهترین معلمم آقای یوهان ریستا- رومانی تبار و فلوتیست یک ارکستر سنفونیک تهران – بود که تکنیک و پیشرفتم را مدیون او هستم و از پدرم به من بیشتر محبت کرد.

سازتان ساخت چه کسی است؟

ساز من ساخت ژاپن توسط موراماتسو با ۱۴ عیار طلا و سر آن ۱۸ عیار ساخت آلمان است. علت خرید این ساز هم ماجرای جالبی دارد . زمانی که در یک مدرسه موسیقی فلوت درس می دادم ، پس از مدتی از طریق دوستی متوجه شدم که حقوق دریافتی ام بسیار کم است ( چهار هزار شیلینگ می گرفتم) وکیلی گرفتم که به من گفت با ساعاتی که من تدریس می کنم حداقل باید بیست هزار شیلینگ دریافت کنم و تا ۳ سال قبل از آن را می تواند به من بر گرداند.

مدرسه ام را با ناراحتی از این بی عدالتی عوض کردم ولی توانستم با برگشت پول آن این ساز را بخرم.

حسن طلا بودن فلوت این است که کوک و گرما را برای مدت طولانی تری نسبت به نقره حفظ می کند. نکته دیگر این که وقتی طلا را نگاه می کنید انعکاس آن به شما انرژی مثبت می دهد.

شما به انرژی مثبت و منفی زیاد اشاره می کنید، چرا؟

چون به این انرژی ها بسیار معتقدم به شاگردانم همیشه می گویم ساز شما وسیله ای است بین درونتان و تماشاچیان . هر سازی که باشد باید عمق کلام شما را به مخاطبتان برسانید . هنر جویی که در منزل تمرین می کند باید تصور کند در مقابل سه هزار نفر تماشاچی اجرا می کند و بتواند قدرت کلام خود و سازش را از در و دیوار خارج کند.

در این مدتی که در ایران بوده ام نیز در مدرسه ی موسیقی دختران مستر کلاسهایی داشته ام و این گونه قدرت اجرای قوی را به هنرجویان آموزش داده ام که بسیار مورد استقبال هنرجویان قرار گرفت.

شما تحصیلاتی نیز در رشته ی موزیک کینزیولوگی دارید، در مورد آن توضیح دهید.

بعد از این که شاگردانم هر کدام نوازنده های خوبی می شدند ، می دیدم هنگام امتحان یا اجرای کنسرت ترس و اضطراب باعث می شود نتوانند به خوبی آنچه در توان دارند، ارائه دهند. در این مورد بسیار تحقیق کردم و دلیل علاقه مندی من به گذراندن این رشته همین مسئله بود. هارولد کناس – نوازنده لاته – موسس موزیک کینزیولوگی است.

در واقع کینزیولوگی روش پیدا کردن انرژی هایی است که در اثر استرس در بدن انسان قفل شده است و به وسیله ی عضلات و تعادل مغز راست و چپ می توان این انرژی ها را به حرکت واداشت.

افکار و مسائل نا خوشایندی که در طول زندگی هر فردی به وجود می آید باعث بلوکه شدن این انرژیها می شود که باید به طریقی آنها را باز کرد و دوباره در افکار به صورت مثبت جایگزین شود.

در واقع چگونگی غلبه بر اضطراب هنرجویان (یا به طور کلی هنرمندان) قبل از رفتن به روی صحنه است؟

بله این را همه تجربه کرده ایم ، تمرین به اندازه ی کافی شده است ، آمادگی به بهترین وجهی داریم ، اما در روی صحنه احتمالا دچار نگرانی می شویم.

در حین اجرای یک برنامه هنری، چه در اجرای کنسرت ، یا در امتحان یا حتی در کلاس درس، ممکن است که توانایی اجرایی به علت بروز برخی از احساس های درونی محدود شود و اجرا کننده نتواند اثر را آن چنان که می خواهد و می تواند عرضه کند.

 

این که می خواهیم برنامه را با اطمینان ، خوب انجام دهیم، خود برنامه ای است که باید مورد شناسایی قرار داده و روی آن تمرین کنیم. شناسایی توانایی های روحی روانی (mental) برنامه ای است که مانند برنامه تمرین با ساز ، قدم به قدم و زیر نظر و همراه با کمک و راهنمایی مربی انجام می شود و باید توجه داشت که با وضعیت روحی یک هنرمند سر و کار داریم – نه با یک ماشین – که وضعیتی است کاملا شخصی و همیشه متفاوت.

موزیک کینزیولوگی Musik Kinsiologie یکی از متدهایی است که در این مورد کمک رسان خوبی است.

تعریف کینزیولوگی چیست و چگونه وارد علم موسیقی گردیده است؟

کینزیولوگی را می توان به حرکت شناسی ترجمه کرد، متدی است که به گردش انرژی در بدن می پردازد با توجه بخصوص به روابط بین “فکر”، “احساس” و “بدن عضله ها”. این متد از جهان پزشکی (chiropractic توسط آقای “گود هرد” در آمریکا) به موسیقی راه یافته است. این بینش پزشکی که وجود یک وضعیت نابسامان احساسی یا روانی مستقیما به روی عضله هایی از بدن اثر می گذارد و حرکت آن عضله هایی را دچار اشکال می کند و باعث می شود که مغز راست یا چپ از دادن فرمان به عضلات جلوگیری کند، چرا که نوازندگی و خوانندگی موسیقایی مستقیما با حرکت عضله ها ممکن هستند.

بدن و عضله ها در حکم قسمتی از ساز نوازنده هستند. همان طور که ساز باید “کوک” شده باشد عضله هایی هم که در نوازندگی و خوانندگی شرکت دارند ، باید کوک شوند.
منبع:

این مصاحبه در سال ۸۵ در ماهنامه هنر موسیقی بچاپ رسیده است

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه viwio گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه twitter گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه facebook گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه google buzz گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه google گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه digg گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه yahoo گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه

هیچ مطلب مرتبطی وجود ندارد