yngwie يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييتیادداشتهای مالمستین بر کنسرتو سوییت Concerto Suite برای گیتار و ارکستر:من از زمانی که به دنیا آمدم با موسیقی احاطه شده بودم. خواهر و برادر بزرگم هر دو نوازنده چند ساز بودند. پیانو، فلوت، ویولن و درامز. اولین گیتاری که گرفتم هدیه ۵ سالگی ام بود.

اما هرگز دوره آموزشی ندیدم! هر چند برای دو سال دورههای درسی پیانو، کرنتCornet ، فلوت و درامز دیدم. سال ۱۹۷۰ هفت ساله بودم که در تلویزیون سوئد جیمی هندریکسJimi Hendrix را دیدم، و از همان موقع عشقم به گیتار شروع شد تا به امروز.

همان لحظه گیتار را برداشتم و در روزهای متمادی گیتار زدم. درست مثل یک جن زده مجنون در هشتمین سالگرد تولدم اولین Cover خود را ضبط کردم که آهنگ Fireball گروه Deep Purple بود.

من عاشق انرژی و قدرت آن گروه بودم. در ۹ سالگی به گروهی پیوستم که اکثر آهنگهای Deep Purple را باز خوانی میکردند. اما در خلال کار شروع به نوشتن آهنگهایی از خودم کردم و این کار عملا به جایی رسید که تمام تک نوازیها و آهنگهای Hendrix وBlackmore را به تنهائی می نواختم.

در همین دوره خواهرم، لولو Lollo، آهنگی از جنسیسGenesis بنام Trespass (تخطی) برایم آورد. تنظیم ساخته را آکوردی و ملودی های کنتریوان آن مرا سخت فریفته و مجذوب به خود کرد.
آنها تمام مرزهای پنتاتونیک بلوز را درنوردیده بودند. در ابتدا از این متعجب بودم که تمام این چیزها از کجا آمده اند اما پس از این تجزیه و تحلیل مجموعه کلاسیک مادرم که اکثرا باروک بود فهمیدم که منشا آنها کجاست.

از آن موقع به بعد علاقه و عشقی برگشت ناپدیر نسبت موسیقی کلاسیک در من به وجود آمد.

در دوازده سالگی به تشکیل گروههای مختلفی پرداختم که فقط ساخته های من را اجرا می کردند، آنها قطعات هوی راکHeavy Rock و سخت تحت تأثیر موسیقی باروک بودند.
من در حالی که از روح و انرژی راک لذت می بردم اما از قسمتهای معمولی و یکنواخت ملودیک گروه متوسط راک، به خصوص زمانی که اصلا نمی خواستند از پنتاتومیک دور بشوند احساس پوچی و خنثایی می کردم. از این پس علاقه ام به گوش دادن به راک را از دست دادم.

در ۱۳ سالگی، گیدون کرمرGiden Kermer ، نوازنده ویولن را در تلویزیون سوئد دیدم و آنچه می شنیدم براستی مجذوبم کرد که سریعا آنرا خریدم.

این یک انقلاب مهم در من ایجاد کرد. زیرا رویکرد و میل من را نسبت به گیتار برای همیشه تغییر داد. نت های ساستینینگ طولانی با ویبراتوهای دراماتیک، خطوط اوج و فرود آبشاری و آرپژهای تقریبا غیر ممکن، در دراز مدت به بزرگترین تأثیر بر تک نوازی من تبدیل شدند.
به هر حال به جای آموختن مستقیم این قطعات، اکثرا در حالتهای مشابه آن بداهه نوازی Improvise می کردم. آشکارا این کار سختی بود و سالها پشت سر گذاشته شد تا به هدفم نزدیک شدم.

همانطور که به سیر نئوکلاسیک خودم ادامه می دادم، در خیال خود به این فکر می کردم که شاید روزی بتوانم قطعه یی برای ارکستر، گروه سرودخوانان کلیسایی Choir(مادرم در یک گروه Choir باروک می خواند) بنویسم و گیتار را خودم به عنوان تکنواز بدون درامر (راک) و بدون خواننده بزنم.

پس از آمدن به آمریکا در ۱۹ سالگی، در سال ۱۹۸۳ کار ضبط، طوری پیش می رفت که خوابش را هم نمی دیدم. احساس خیلی خوبی داشتم، تنها به خاطر اینکه استوار ایستاده بودم و در موسیقی آزادی کامل داشتم و نتیجه آن تعدادی آلبوم Hard Rock بسیار متأثر از باروک بود که نسبتا خوب از آب در آمد.

yngwie live01 يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت گرچه از موسیقی یی که در آن زمان ساخته بودم راضی و خوشحال بودم، همیشه در پس ذهنم تصویری از آن قطعه کلاسیکی بود که خودم آنرا نوشته باشم و توسط یک ارکستر کامل و Choir اجرا شده باشد.

این فرصت دست نداد تا سال ۱۹۹۶ که بطور جدی برای ساخت این قطعات وقت گذاشتم، مقدار زیادی نت کلاسیک در ذهن داشتم ولی آنها را روی کاغذ نیاورده بودم. آنها را از گوش کردن بسیار دقیق به دست آورده بودم.

من همیشه به وسیله گوشهایم می نوازم!!!

اساسا من بداهه نوازی می کردم تا به تم خوبی برسم، تا پیوستگی و پیشرفت آکورد حاصل شود. از خوش شانسی یک استودیوی Multitrack داشتم که کار ضبط نسخه های اولیه Demo را آسان می کرد و خوشبختی بزرگترم یک نوازنده بزرگ کیبورد بنام متس الاسن Mats Olausson در گروه ام بود، ساعات نامحدود و غیرقابل شمارش را با من در استودیو می گذراند.

من آنها را می نوشتم و Mats آنها را با کیبورد برگردان می کرد. مثلا من می گفتم:( این قسمت را با صدای ویولن سل بزن) من آنها را با دهان می زدم یا با گیتار می نواختم.

سپس می رفتم سراغ هارپیسکورد، کنترباس، ویولن ها، فلوت، ترمبون، ابوا، تیمپانی،Choir و… این کار تقریبا سه ماه طول می کشید و در حین کار ایده های جدیدی به ذهنم می رسید، بندها مورد تجدیدنظر قرار می گرفتند یا تغییر می کردند، گامها تغییر می کردند، تم های اصلی چیز دیگری می شد، تم های جدید و ملودی ها زیرورو می شدند، و همینطور کار پیش می رفت.

در طول این همه دیوانگی، Mats صمیمانه در کنارم بود و به این خاطر عمیقاً از او تشکر می کنم. زمانی که ساخت من در حال کامل شدن بود، مرحله منطقی بعدی تهیه نسخه یی بود که تمام قسمتها را برای سازها،Choir و…نشان بدهد.

زمانی که مشغول ضبط یکی از آلبومهایم بودم، Mats خارج از کشور بود، برای چند قطعه به یک نوازنده کیبورد نیاز پیدا کردم. دیوید رزنتال David Rosenthal به من پیشنهاد شد.

قبلاً راجع به او شنیده بودم، از او برای همکاری دعوت کردم. او به استودیوی من آمد و عالی نواخت. او بسیار خوب پیش رفت و از او خواستم به ایده های من برای قطعات ارکسترال گوش دهد. پس از اینکه آنها را برایش نواختم گفت او کسی است که می تواند آنها را بازنویسی کند.
او آنها را

برای تمام سازها و Choir نوشت و یک نسخه سینتی سایزری ضبط کرد و من تمام قطعات گیتار را دوباره ضبط کردم، و خوب از کار در آمد. مرحله بعدی پیدا کردن یک رهبر و یک ارکستر خوب بود.
به نظر می رسد در حیطه موسیقی کلاسیک، اکثر رهبرها و ارکسترهای خوب، سالها در وضعیتی مترقی و پیش رفته بی کم و کاست پابرجا می مانند.

هنگامیکه در یک تور یوئل لوی Yoel Levi، رهبر ارکستر سمفونی آتلانتا را ملاقات کردم، به دموی قطعات من گوش کرد و به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. او نوازندگی من را از طریق پسرش می شناخت و برای این پروژه بسیار مشتاق و علاقه مند بود.

در ژوئن ۱۹۹۷، سوار هواپیما شدم به شهر زیبای پراگ پرواز کردم تا تمرین برای اجرا و ضبط را آغاز کنم. Pony Canyon، شرکت ضبط و توزیع ژاپنی ام، رابطه نزدیکی با ارکستر فیلارمونیک چک داشت. پس از گفتگو با تعداد زیادی ارکستر دیگر، تصمیم گرفتیم ترکیبی از نوازندگان، سالن کنسرت ( کنسرت هال) و تسهیلات ضبط با کیفیتی بالا گرد آوریم تا بتواند نیازهای ما را به بهترین شکل بر آورده سازد.

ضبط موقعیت بی نظیری برای من، ارکستر و مهندسین بود. همه چیز عالی پیش رفت. پس از پایان ضبط ارکستر. به میامی Miami برگشتیم تا قسمتهای گیتار را ضبط کنیم و آلبوم را میکس کنیم. نتیجه کار، وحشیانه ترین آرزوهایم را فرا برد. رویایم درست از آب در آمد…

منبع :ماهنامه گلسـتانه
تهیه و تنظیم : حمید ملاهادی
این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت viwio يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت twitter يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت facebook يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت google buzz يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت google يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت digg يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت yahoo يادداشتهای مالمستين بر كنسرتو سوييت

Related posts:

  1. بررسی کنسرتو آرانخوئز Concierto de Aranjuez
  2. نیکیتا کوشکین و ساخت سوییت (Prince’s Toys)