ترجمه و تدوین :مصطفی هدایتی – همکار بخش فلامنکو

اختصاصی خانه گیتار ایران

پدر ( آنتونیو سانچز ) ، برادر بزرگتر ( رامون ) و نینو ریکاردو افرادی بودند که بیشترین تاثیر را در نوازندگی پاکو داشتند.اولین اجرای وی پاکو ، در رادیو Algeciras در سال ۱۹۵۸ بود زمانی که تنها ۱۱ سال داشت . در سال ۱۹۵۹ جایزه ویژه مسابقه فلامنکو خرز را از آن خود کرد و در چهارده سالگی کار با گروه خوزه گرکو را آغاز کرد که این همکاری سه فصل بطول انجامید. در این دوره در توری به آمریکا با سابیکاس ملاقات کرد شخصی که فلامنکو در آمریکا مترادف با نام او است.

پاکو می گوید ” زمانی که او را دیدم بچه بودم ” و به خاطر می آورد ” او اجرای مرا شنید و بطور جدی به من گفت که باید تقلید را
کنار بگذارم ، فکر می کنم او از من عصبانی بود چون در آن زمان دو مدرسه بزرگ گیتار فلامنکو وجود داشت ، نینو ریکاردو در اسپانیا و سابیکاس در آمریکا ! و من برای او قطعاتی در سبک نینو ریکاردو اجرا کردم و مطمعنم از اینکه موسیقی او را اجرا نکرده بودم دیوانه شده بود – اما این موضوع مفید واقع شد و مرا شوکه کرد ، این انگیزه ای شد تا من به دنبال سبک شخصی خودم بروم چیزی متعلق به خودم ”

پاکو به دنبال نصیحت سابیکاس رفت و اولین آلبوم خو را با نام Los Chiquitos de Algeciras ( بچه های Algeciras ) به همراه برادرش په په در سال ۱۹۶۱ در سن ۱۴ سالگی ضبط کرد. اما در سال ۱۹۶۷ با انتشار آلبوم la fabulosa Guitarra پاکو گیتار خود را متمایز از اساتیدی چون نینو ریکاردو و ماریو اسکودرو به نمایش گذاشت و دو سال بعد با آلبوم Fantasia Flamenca سبک شخصی خود را تعریف کرد. تکنیک عالی در آثاری باساختار مناسب فلامنکو را چه در تم و چه در واریاسیون از حالت سنتی خارج کرد.

در سال ۱۹۷۰ پاکو اجرای در Carnegie Hall به نمایش گذاشت.در سال ۱۹۶۸ او کامارون را ملاقات کرد که یکی از پیشروان آواز فلامنکو است- این آشنایی در دو بعد شخصی و حرفه ای ادامه یافت و حاصل آن ضبط بیش از ۱۰ آلبوم بود که Potro de Rabia y Miel در سال ۱۹۹۱ آخرین کار او با کامارون بود ( کامارون در سال ۱۹۹۲ در گذشت ).

Your browser may not support display of this image.

سبک نوازندگی پاکو در آلبوم های El duende Flamenca ( 1972 ) ، Fuente y Caudal ( 1973) و Almoraima ( 1976 ) آشکارتر شد و این سیر به ضبط آلبومی از manuel de Falla ( 1978 ) منتهی شد که ستایشی از آهنگ سازی کلاسیک بود که فلامنکو را تحسین می کرد.

کارهای گروهی مشهور پاکو همکاری با افرادی چون : Larry Coryell ( گیتاریست ) ، Chick Corea ( پیانیست ) ، John McLughlin و Al Di Meola ( هر دو گیتاریست ) بود که حاصل این همکاری ها آثاری چون Castro marin (1979) ، Passion Grace and Fire (1982) و Friday Night in san Fransisco (1981) بود. در سال ۱۹۹۶ پاکو ، مکلافلین و مئولا برای تریویی دیگر گرد هم آمدند. در کارنامه پاکو ضبط های برای فیلم نیز دیده می شود از آن جمله : Borau’s la Sabina و Ballet Los Taranto برای فیلم Carmen اثر سائورا و حضور در قطعه Have You Ever Really Love a Women برای فیلم Don Juan de Marco اثر Brayan Adams (1995) .

در همین حال پاکو نگاهی به فلامنکوی خالص نیز داشت و نهایت آن را در اثر تماشایی Sirco ( 1987) می یابیم. ” در سنت فلامنکو مانند ارتودکس است و من در ابتدا آن را جدی نگرفتم ” و می گوید ” در بعضی مواقع افکار من بی حرمتی به آن تلقی می شد ولی حال خودم را یک ‘ استاد ‘ می بینم گاهی فکر میکنم که من فقط حماقت های انجام دادم و از این مسخرگی من بخش زیادی از فلامنکوی امروز حاصل شد ”

پاکو در واقع مطلبی را به لفظ قلم نویسانی اشاره می کند که گمان می کردند او ریشه خود را از دست داده ویا حتی بدتر ، به هستی فلامنکو خیانت کرده است.

” من هرگز ریشه خود را در موسیقی از دست ندادم چون در آن صورت خودم را از دست می دادم “

زمانی او گفته بود :

” تمامی کاری که من سعی دارم انجام دهم آن است که یک دستم را در سنت نگه دارم و با دست دیگر درجایی دیگر به جستجوی چیزی نو برای افزودن به فلامنکو بپردازم ”

حقیقتا پاکو د لوسیا گیتار فلامنکو را دوباره سازی کرد ، در طول دو دهه او انتقالی از یک فرم سنتی به نمونه ای از هنر معاصر را ایجاد کرد و این چیزی است که مرهون او هستیم.ممکن است گفته شود این هنر مدت ها پیش از او نیز وجود داشته و دارای تاریخی درخشان و نوابغی چون مونتویا ، نینو ریکاردو ، مانولو د وئلوا و سابیکاس است. اما میراث آنها هم بسیار بود و هم ناچیز، زیرا با وجود سهم موثر آنها و خلق کلکسیونی از آثار استادانه ، رعایت محض قوانین هارمونیک و همچنین رعایت مکانیکی کمپاس می رفت که زمینه مرگ فلامنکو را مهیا سازد.

زودتر یا دیرتر، گیتار فلامنکو تبدیل به فسیلی از یک سبک هنری می شد که تنها مزیت آن داشتن آموزه هایی از فرهنگ های مختلف بود.

شاید بنظر برخی دیگر بدون وجود پاکو نیز در نهایت این سیر تکاملی پدیدار می شد ، امری محتمل ، اما بدون آنکه بخواهیم در تئوری مرد آرمانی قرار گیریم باید بپذیریم که پاکو د لوسیا این تغییر را بطور موثر و ریشه ای ایجاد کرد. در زندگی او شرایط بگونه ای رقم خورده بود که او نقشی تاریخی بازی کند.

پاکو در خانواده ای هنرمند در Algeciras بدنیا آمد و در همان اوایل زندگی به سمت فلامنکو متمایل شد و در همان کودکی تحت نظارت دیکتاتوروار پدرش آنتونیو سانچز، چهار ساعت در روز به تمرین می پرداخت. بعدها او دارای توانایی تکنیکی فوق العاده شد ازطرفی او به یک آهنگ ساز شگفت آور نیز تبدیل شد. به همه اینها اضافه کنید که او در زمان مناسبی نیز قرار گرفت. زمانی که گیتار فلامنکو بدنبال گونه ای بیان جدید بود تا از پیری و کهنگی بدور ماند. سرانجام مدرن شدن بعد از شبی به درازای چهل سال در اسپانیا طلوع کرد.

 

موقعیت افسانه ای پاکو د لوسیا در طول سالها درخشش و طی مسیری طولانی شکل گرفت که هر مرحله آن به مرحله بعد منتهی می شد. دوره اول- در حدود ۱۵ یا ۱۶ سالگی ، زمانی که دوران شاگردی تمام شد و به شرکت خوزه گرکو پیوست ، سنت را آموخت ، روش اساتید را پیشه کرد و افرادی را که همواره پدر معنوی خود می خواند ملاقات کرد ؛ نینو ریکاردو در اسپانیا و سابیکاس در نیویورک.

با علاقه مندی برای یاد گیری هر فرصتی را جذب می کرد. بنابراین پیش از بیست سالگی او دانش یک حرفه ای مسلم را بدست آورد و در حین تمرکز بر گیتار به همراهی آواز و رقص نیز می پرداخت. او همزمان با انتشار اولین آلبوم سولوی خود با کامارون آشنا شد و مبدا خلاقیتی که هرگز متوقف نشد آغاز شد. از ۱۹۶۷ هرساله یک ضبط جدید داشت و هر بار در اثر تکنیکی موثر و ذوقی هنری، زبانی نو و حادثه ای جدید بود.

آثار زیر یکی بعد از دیگری در فاصله زمانی پنج سال انتشار یافتند:

La Fabulosa guitarra, Fantasía flamenca, Recital de guitarra , Duende flamenco

طوفانی ویرانگر آغاز عصری نو را خبر می داد، از این زمان آسایش گیتار فلامنکو چندان دوام نیاورد. این نوآوری و تغییر دائمی ، آواز را تنها گذاشت و باید از کامارون متشکر باشیم که اشتیاق و الهامات هنری را در آواز بیدار کرد و آنانی را که دنباله روای نداشتند به عقب راند ، آنهایی که در غار لفظ قلم نویسی فرورفته بودند و فکر نوآوری را کتمان می کردند.
paco de lucia نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا
مرحله ای دیگر نزدیک می شد ؛ توسعه و گسترش به جهان بیرون. این امر با انگشت نما شدن ناگهانی قطعه Entre dos Aguas صورت گرفت در این زمان پاکو به دومین مرحله از بلوغ موسیقایی رسید و سبک قطعی خود را بنا نهاد. Entre dos Aguas یک کلید بود و بنابه چند دلیل پربار ؛ از نظر ادراکی الگویی که گیتار اول برای بیان تم بکار گرفته بود موقعیت مهمی را برای بداهه نوازی در اختیار گذاشت. این قطعه فلامنکو را برای پیوند با جز آماده ساخت. معرفی پرکاشن و گیتار باس نیز در را برای ورود سازبندی های نو گشود. کار گروهی و تنظیم موسیقی نیز به مفهومی جدید بدل شد. از این پس ترکیب با دیگر سبک های موسیقی امکان پذیر شد.

دانلو کنید :
Entre dos Aguas ویدیو

مدتی بعد از این موفقیت پاکو درگیر تورهای جهانی وسیعی شد و با رویارویی با جان مک لافلین ، لری کریل و ال دی مئولا شانس کامل نمودن هنر بداهه نوازی خود را یافت.

آلبوم های ضبط شده در این بازه زمانی، از Fuente y Caudal تا Zyryab با در بر داشتن دو آلبوم Almoraima و Sirco ( این دو اوج کارهای پاکو را تشکیل می دهند ) سمبل سبک نوازندگی پاکو د لوسیا می باشند. در تعداد کمی سطر نمی توان لیستی از مواردی را که فلامنکو وامدار پاکو است نمایش داد اما بیرون کشیدن برخی از جنبه های اساسی کارهای او در درک سبک نوازندگی امروز مفید خواهد بود

بطور طبیعی اجرای گیتار فلامنکو بر پایه کمپاس است ، بدون هیچ گونه تفره رفتن از ساختار آن. پاکو با بکار بستن سنکپ ریتم را آزاد کرد و مفاهیم ، جملات و تاکیدات را نوسازی کرد . در گذشته آنها بسیار مقید و محدود بودند اما در دستان پاکو کمپاس زنده و هوشیار شد و از آن به عنوان ابزاری برای بیان مفهموم استفاده کرد تا حدی که فالستاهای او نیز برای این هدف ساخته می شد.

نواختن بر خلاف ضرب ، دستکاری کردن کشش ها و حتی ایجاد سکوت های طولانی به ویژه در بولریاس ، که این آخری بسیار عجیب بود تصور کنید چه کسی می تواند ضربات را با سکوت درک کند آن هم در این سرعت زیاد! با این حال چه کیفیتی در Plazuela :

این نوآوری در اجرای ریتم به اینجا محدود نشد و کار آزاد سازی در این مسیر ادامه داشت و تمامی اینها بدون مقایرت با اصول بود و این نقطه مرکزی در کار پاکو است، کمپاس همچنان ارباب نهایی بود اما اعمال ماشینی و بی رحم او کمتر ستمگر شد.

بولریاسی که عنوان آن به آلبوم Almoraima (1975) داده شد موجب خلق احساساتی بیاد ماندنی برای خلاقیتی قدرتمند گشت و بعد از اندکی ، مقدمه آن معروف شد. اولین واریاسیون در سیم های زیر بر اساس فیگورهایی کوتاه که با میزان های دارای سکوت از هم جدا می شدند ساخته شده که نشان دهنده گرایش به گسستگی ملودی از ساختار تغییر ناپذیر کمپاس است. کشش ها و نحوه بیان قطعه تنها به وسیله منطق موزیکال طرح شده است.

001 نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا

گوش کنید :
قطعه Almoraima

موسیقی نفسی می کشد و آشکارا رها از هر سنگینی است. این سلطه جدید بر ریتم بطور کامل در قطعه La Tumbona آشکار می شود (
بولریاسی دیگر که چند سال بعد ضبط شد ).

هیچ جنبه ای از فلامنکو از آفرینش های نابغه ای چون پاکو دور نماند . او رپرتوارها را بطور کامل باز نویسی کرد و وارثینی بجای گذاشت که بی شمار قطعه به همان زیبایی که آموخته بودند خلق کردند. شیوه آهنگسازی او با احساسات قوی ملودیک و هنر توسعه تم و موتیف مشخص می شود. برای این منظور باید قطعاتی رمانتیکی را که در فرم های تارانتا ، گراناینا و مینرا خلق کرد درنظر گرفت.

هیچ جنبه ای از فلامنکو از آفرینش های نابغه ای چون پاکو دور نماند . او رپرتوارها را بطور کامل باز نویسی کرد و وارثینی بجای گذاشت که بی شمار قطعه به همان زیبایی که آموخته بودند خلق کردند. شیوه آهنگسازی او با احساسات قوی ملودیک و هنر توسعه تم و موتیف مشخص می شود. برای این منظور باید قطعاتی رمانتیکی را که در فرم های تارانتا ، گراناینا و مینرا خلق کرد درنظر گرفت.

قطعاتی دارای احساسی میان صمیمیت و فریاد ، کارهای چون Fuente y Caudal, Reflejo de Luna و Callejon del Muro که به اوج معنی رسیده است . آیا این دوئنده هست یا چیزی فراتر و توصیف نشدنی ؟ مهم نیست . اما چه ملودی عالی را پاکو در Callejon del Muro زمزمه می کند.

99 نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا

گوش کنید:
Fuente y Caudal

زمانی که او می نوازد واقعا داستانی را برای ما بیان می کند.

حسار دیگری را که پاکو شکست کادانس آندلوسی بود که با یک گردش چهارتایی تمامی قطعات را به سختی محدود خود کرده بود. در ذهن پاکو این دیوار باید فرو می ریخت تا گیتار فلامنکو از حالت کلیشه ای خود خارج شود. همچنین او راز مدولاسیون را در قطعه Percusion Flamenca برای فلامنکو آشکار کرد سپس آن را در دیگر فرم ها نیز بکار گرفت وبا استفاده از آکوردهای جدیدی که گوش پاکدامن گیتاریست های سنتی را می خاراند ، هارمونی را غنی تر کرد و همه اینها بدون دور شدن از اصلیت فلامنکو بود . بنابراین گستره وسیعی پیش روی گیتار
گشوده شد.

گوش کنید:
Percusion Flamenca

موسیقی پاکو د لوسیا بسیار استادانه و دارای جزییات است اما نه بغرنج و گیج کننده ، و تنها موسیقی دانان بزرگ توانایی حل چنین تناقضی را دارند. اغلب پیچیدگی چیزی بیش از پرده ابهام تهی بودن نیست. یک ملودی می تواند ساده باشد و در عوض به هماهنگ سازی و پیوستگی تکیه کند که در این صورت حاصل جواهری خالص است. همچون بخش زیر از سولئای Gloria al Nino Ricardo

 

سادگی و شفافیت اما چه شکوه و پرمایگی ! یک خط ملودی منفصل بالا رونده در پاسخ به یک خط ملودی بم متقارن و پایین رونده که همه بر روی یک توالی آکورد ایجاد شده است این فرمی است که توسط یوهان سباستین باخ به کمال خود رسید. این قطعه همچنین نشان می دهد که برای خلق اثری زیبا ، همواره نیاز به سرعت زیاد نیست. برای متقاعد شدن کافی است به نت Monastrio del Sal نگاه کنید که حتی در سرعت پایین لطیف و ظریف حس می شود.

از زمان شروع به کار ، پاکو شمایل جدیدی را نیز به نوازندگان فلامنکو تحمیل کرد و آن ترک روش در دست گرفتن ساز به شکل سنتی بود در روش جدید دست چپ آزادی بیشتری یافت.

پاکو از زمانی که نوازندگی را آغاز کرد تا بحال افتاده تر و گاهی درون نگرتر شده است. باید از او برای رهایی بخشیدن فلامنکو از انزوا و وارد کرد آن به دنیای معاصر سپاسگذار باشیم. اکنون به همان دلیلی که جز به خیابان ها راه یافت ، فلامنکو نیز به زبانی جهانی تبدیل شده است. او به ما یاد آوری کرد که فلامنکو تا چه اندازه مردمی است. همه چیز را مدیون پاکو د لوسیا هستیم.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا viwio نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا twitter نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا facebook نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا google buzz نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا google نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا digg نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا yahoo نگاهی به روند فعالیت های پاکو د لوسیا

Related posts:

  1. خورخه پاردو
  2. آلبوم زریاب از پاکو دلوسیا
  3. فلامنکو مدرن
  4. تاریخچه گیتار فلامنکو به بیان پاکو دلوسیا
  5. فرانسیسکو سانچز گومز معروف به پاکو دلوسیا