ew6861 مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار در مورد آلبوم جدیدتان کمی توضیح بدهید?اسمش Hemespheres هست و در این آلبوم از قطعات آهنگسازانی همچون : رضا والی – جرارد دروژرد – جان اشنایدر استفاده شده قطعاتی از اطراف دنیا با فرهنگهای مختلف . مثلا قطعه ای مانند قره توپراق ( خاک سیاه) از عاشیق ویصل که قطعه ای محلی ترکیه ای هست و بسیار هم مشهور که ریکاردو مویانو آنرا برای گیتار تنظیم کرده است .

وجود قطعه گذار از رضا والی و فانتزی مرغ سحر با حال و هوای موسیقی ایرانی آیا نیت و دلیل خاصی داشته است؟

من میخواستم حتما در آلبوم جدیدم موسیقی از ایران وجود داشته باشد من در طی این سالها همه نوع موسیقی اجرا کردم و خیلی دوست داشتم که قطعه ایرانی نیز برای گیتار وجود داشته باشد تا بنوازم .
بهمین خاظر از رضا والی خواستم تا قطعه گذار را بنویسد و بسیار در آمریکا این کاربازتاب خوبی داشت و مجله های مختلف گیتار وبرنامه های مختلف رادیویی در مورد این آلبوم با بنده مصاحبه کردند.

آیا تنها در زمینه اجرا قعالیت داشته اید ؟ آهنگسازی چطور؟
در طی دوران تحصیل علوم مربوطه به آهنگسازی را خواندم اما بیشتر هدف و کارم اجرا هست و لی با بسیاری از آهنگسازان کار کرده ام و در مورد قطعات همفکری داشته ام در آخر شاید کاری که بیرون می آمد کار مشترکی بود همانند اینکه با هم این قطعه را نوشتیم.

آیا به نوازندگی بر روی صحنه علاقمندید یا ضبط؟
من از اجرا بر روی صحنه خیلی لذت میبرم و علاقمندم چراکه انرژی شنوندگان تاثیر بسیار زیادی بر روی نوازندگی من دارد و حتی آکوستیک سالن زدر استودیو شما تنها هستید و خیلی باید کار دقیق انجام بشود.

آیا کارهای جدیدی در دست تنظیم دارید؟
بر روی چند قطعه محلی دیگر مشغولم و عجله نمیکنم چونکه همیشه این ایده ام بوده که باید کار را با نهایت کیفیت و دقت انجام دارد و با تفکر که امیدورام در آینده این کارها نیز به پایان برسد و انتشار یابد

در مورد تاریحچه گیتار کلاسیک میتوانید توضیح دهید؟و چرا آهنگساز بزرگی مانند باریوس تا سالها ناشناخته ماند ؟

در قرن ۱۸ گیتار با نوازندگانی چون سور و جولیانی پا به عرصه گذاشت و سپس تارگا که سمبل گیتار مدرن میباشد چرا که حتی از نظر ساختاری گیتار دوره سور و جولیانی با گیتار امروزی تفاوتهایی داشتند

در گذشته از گیتار تنها بعنوان ساز همراه کننده استفاده میشد و بخاطر حجم صدای کمش قطعات کوتاه برای آن ساخته میشد بنابراین خیلی طول کشید تا گیتار بعنوان یک ساز مهم بر روی صحنه بیاید که این کار احتیاج به نوازندگان خوبی داشت که سور و جولیانی خدمت بزرگی در این راه انجام دادند.

در کتابی که به بررسی زندگی باریوس نوشته شده گفته میشود که او با آندره سگوویا در آرژانتین ملاقات کرد اما سگویا به او هیچ کمکی نکرد تا به آمریکا برود و کنسرت بگزاردخیلی ها میگویند از روی حسادت بوده که این کتاب اینگونه دلیل محجور ماندن باریوس را بیان میکند .

باریوس هم بعد از مدتی که با فرم و لباس غربی بر روی صحنه حاضر میشد از فرهنگ غرب خود را جدا کرد و به پاراگوهه و آرژانتین رفت و مثل سرخپوست ها لباس پوشید و بنوعی به فرهنگ بومی خودش رجوع کرد و کشف بزرگ جان ویلیامز بود که این اهنگساز را با نوازندگان و دنیای گیتار کلاسیک آشنا کرد . و قطعات باریوس هم در سبک فولکوریک پاراگوئه هست و هم در سبک غربی مانند والسهایش در کل باریوس یکی از مهمترین آهنگسازان گیتار کلاسیک قلمداد میشود

نظرتان در مورد تنظیم قطعات سایر سازها برای گیتار چیست و یک تنظیم خوب چه ویژگی باید داشته باشد؟
اگر بخواهیم قطعه ای را تنظیم کنیم باید کاری کرد که جوری بنظر بیاید که این قطعه از ابتدا برای ساز گیتار نوشته شده باشد نه اینکه با سختی قطعه ای از ساز دیگر را تنظیم کنیم و نوازنده را دچار مشکل کنیم مانند قطعات شوپن که تنظیم آنها با توجه به تکنیک خاص انها بر روی پیانو و صدادهی مورد نظر کار بسیار سختی است که بر روی گیتار اجرا شود.

ونباید آنها را سخت کرد و باید جوری باشد که آسان بنظر بیاد .
خیلی از سوئیت های باخ را آنقدر باس و لگاتو اضافه کرده اند که واقعا نواختنش سخت شده گاهی اوقات وقتی خودم در دانشگاه بودم میدیدم که بسیاری از ویولونسلیست ها قطعات باخ را به راحتی اجرا میکردند و بدنبال آن نوازنده گیتار با مشقت و سختی قطعه را بر روی ساز خود اجرا میکرد که باعث تعجب نوازندگان دیگر میشد.

پس تنظیم مناسب توسط شخص آگاه و با دانش بالا از موسیقی الزامیست و بیشترین مشکلی که در اینجا هست شاید همین نداشتن قطعات با تنظیم درست هست و جالب اینکه حتی در قطعاتی که برای خود گیتار نوشته اند نیز مشکل وجود دارد و آن هم مشکل انگشت گذاری که یکی دیگر از موارد بسیار مهم در نواختن گیتار میباشد در حالیکه نواختن ملاک نیست بلکه تفکر بر خود قطعه و انگشت گذاری صحیح بسیار مهم است.

یکی از عمده ایراداتی که امسال در بین نوازندگان وجود داشت و شاید بیشترین مشکل در اجرای قطعات باخ بود چرا?

تنظیم های خوبی نداشتند پس این از نظر تنظیم پس تنها صرف یافتن یک نت بسنده نکنند و به تنظیم این قطعه توجه کنند و به نحوه انگشت گذاری و گاهی باید قطعه را در پوزیسیون های مختلف اجرا کرد تا بهترین نوع انگشت گذاری را انتخاب کنند که خود به مهارت بالایی نیازمند است دوم اینکه شاگردها باید یاد بگیرند که قطعات را چگونه جمله بندی کنند .

مصاحبه اختصاصی با نوازنده برجسته ایرانی – لیلی افشار-۱قسمت

نکته ای که شاید خیلی کم به آن توجه میکنند تنفس کردن در قطعه و اینکه کجا احتباج به این کار هست تنها تکنیک و سرعت انگشتان نیست و یا اینکه فقط یخواهیم بگوییم باخ میزنم !

باید در اجرای قطعات فکر کرد چونکه هر نت باخ مهم است باید در مورد هارمونی ان اطلاعات داشته باشد پس باید قطعه را مانند یک موزیسین آنالیز کند در مورد سبکش باید بداند و خصوصیت قطعه . مقلا اینکه ساراباند چه رقصی است یا پرلود چه ویژگی دارد .برای اجرای یک فوگ از باخ باید بداند فوگ اصلا یعنی چه؟

پس داشتن دانش بالا از موسیقی نیازمند است نه تنها اجرای قطعه از روی نت بدون داشتن هیچ تفکری درمورد آن.

در ایران در بین نوازندگان گاهی جملاتی را میشنویم مانند اینکه بهترین اجرای باخ توسط فلان نوازنده است ؟یا اجرای فلان قطعه از یک نوازنده؟!
این تفکر که بگوییم بهترین اجرا مثلا از فلان نوازنده است در آمریکا اصلا وجود ندارد هر اجرای خوبی زیبایی های خاص خودش را دارد و اصلا این معیار انتخاب یک نفر کاملا اشتباه است شاید شما تنها از بین چند اجرای مختلف از یک اجرای یک نوازنده خوشتان بیاد این ملاکی بر این نیست که آن اجرا بهترین باشد! و این شیوه و تفکر از موسیقی اصلا حرفه ای نیست .

منتقدین گیتار در آمریکا چه کسانی هستند و نفد اصولی چه ویژگی دارد؟
اصولا نفد را باید یک کسی بنویسد که خودش موزیسین خوبی باشد و همچنین اینکه نوازندگی کرده باشد و نکته مهمتر باید با دید بازی با موسیقی برخورد کند و روشنفکر باشد تحمل کارهای جدید و نوآوری را داشته باشد

.پس نباید بگوید که موسیقی فقط باید به این صورت اجرا شود و آدمهایی هستند که حاضرند یک اجرای جدیدی هم بشنوند شخصی مثل نایجل کندی که ۴ فصل ویوالدی را روی ویلن اجرا کرد و غوغا کرد پس نمیشه گفت موزیک و اجرای یک نفر فقط خوب هست و منتقد باید به این نکات توجه کند .

 مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار

خوبی موسیقی در همین مورد هست مثلا نوازنده اجرای با تمپویی متفاوت از یک قطعه را میکند شاید من خوشم نیاید اما به کارش به دلیل جدید بودن و تفکرش اهمیت میدهم .

مثلا خودم یک مدتی برای دو سال نقد مینوشتم برای یکی از مجلات معتبر

American Record Guide

در آمریکا که دهها آلبوم جدید گیتار برای بنده ارسال میکردند تا برای آنها نقد بنویسم و نظرم را در مورد اجرا آنها بنویسم پس باید به نکاتی که ذکر کردم توجه کافی داشته باشم.

مدرسین گیتار در کنسرواتوارهای آمریکا چه ویژگی را دارا میباشند؟و چگونه انتخاب میشوند؟
در آمریکا اگر در کنسرواتوار بخواهید درس بدهید اقلا ۵۰ نفر برای این کار اقدام میکنند و گیتاریستهایی هستند که بسیار خوبند و حتی دارای مدرک دکترا میباشند . که باید چندین مسابقه بین المللی گیتار را برده باشند .

که ابتدا باید مشخصات خودشان را بدهند سپس تعدادی را انتخاب میکنند سپس باید نواری از کارهایشان ارائه دهند و بعد مصاحبه و سپس کنسرت و در نهایت هیات ژوری که کلا ۵-۶ مرحله دارد چون کسی که در کنسرواتوار تدریس میکند باید شخص بسیار خوبی از همه لحاظ باشد و انتخاب این شخص خودش یک نوع مسابقه است!

و تنها تدریس گیتار هم نیست. کسی که انتخاب میشود باید با سایر معلمین آنسامبل ( گروه نوازی ) بزند و با سایر سازها آشنا باشد و کلا باید موزیسین درجه یک باشد تا بعنوان مدرس کنسرواتوار انتخاب شود.

ک نوازنده گیتار برای اجرا در یک کنسرتو به چه مهارتهایی نیازمند است؟

ابتدا باید یک سولیست توانمند باشد یعنی گیتاریستی که چه از نظر تکنیکی و چه از نظر موزیک در سطح بالایی باشد اما اینکه از چه مرحله ای شروع کرد و آیا از همان ایتدا با ارکستر باید تمرین کند ؟

اینگونه نیست بلکه در ابتدا باید با سازهای دیگر همنوازی کند مانند گیتار و فلوت – گیتار و ویولن – یا دوئت و تریو و سپس کارش را گسترده تر کند.و نکته مهم اینکه حتما باید کنسرتو را با پیانو یاد گرفت زیرا قسمت ارکستر را کوچکتر میکنند و برای پیانو تنظیم میکنند و شما با پیانو ابتدا تمرین میکنید

و وقتی کاملا با قطعه آشنا شدید و توانایی اجرا با پیانو را( بعنوان یک ارکستر) داشتید بعد از ان هست که با ارکستر تمرین میکنید و در ارکستر هم وظیفه شما تنها اجرای قسمت خودتان نیست بلکه باید تمامی قسمتهای دیگر و اینکه چه سازهایی چه نقشی دارند و چه کاری انجام میدهند را بدانید و نکته مهمتر هماهنگی و توانایی کار با رهبر ارکستر نیز میباشد.

مصاحبه اختصاصی با لیلی افشار- قسمت دوم

مصاحبه اختصاصی با لیلی افشار-۱قسمت
عدم اجرای قطعاتی از دوران باروک و یا کلاسیک در آلبومهایتان چیست آیا دلیل خاصی دارد؟
بله . شما اگر توجه کنید بسیاری از نوازندگان در گذشته آثار متنوعی از دوره کلاسیک و باروک را اجرا کرده اند مانند کارهای باخ – جولیانی – سور و … و در تفکر جدید نوازندگان حال گیتار این نکته وجود دارد که باید کارهای جدید ارائه شود

مگر ما چند آلبوم از این اثار احتیاج داریم ؟!و اگر کسی امروزه بخواهد این آثار را ضبط کند باید کارش بسیار بالاتر از اجراهای نوازندگان قبلی باشد و گرنه کار جدید و مهمی انجام نداده است. پس در این دوره شما باید به سمت اجرای آثار جدید بروید بشخصه برای من خیلی راحت است تا آلبوم بیشتری ارائه بدهم

اما من بدنبال کیفیت کار هستم نه کمیت و تعداد و حتی میتوانستم نگاهی بازاری هم داشته باشد و چند آلبوم با حال و هوای اسپانیولی به بازار بدهم اما اینکه در این فضا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشم برای من مهم است .و فکر میکنم در آلبوم آخرم این تفکر کاملا نمایان بود و استقبال بسیار خوبی هم از آن شد.

در بین نوازندگان ایرانی تفکراتی در مورد نحوه اجرا وجود دارد مثلا از اجرای یک نوازنده آیا صحیح است؟ یا مثلا میگویند په په رومرو باخ را شبیه فلامنکو زده است پس ما هم همانند او میزنیم !
بارها در کلاسهایم در ایران توضیح داده ام که تقلید بدون تفکر از اجرای نوازنده ای دیگر امری است کاملا اشتباه . شما باید بدانید که قطعه چه ویژگی دارد و پی از نگرش کافی به قطعه در تمامی جوانب آن باشید نه اجرای کورکورانه از یک نوازنده دیگر !

Picturde%200d20 مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار اگر کسی باخ را مانند فلامنکو بزند در حال حاضر در یک مسابقه معتبر در سطح بین المللی قبول نمیشود! و په په رومرو فلامنکو نیز میزند و از علایق او هم میباشد و در نوع خودش استثناست و اینکه سبک و شیوه خودش را دارا میباشد و شاید در پشت آن نگرش خاصی را دنبال میکند و مهمتر از این در دوره ای به شهرت رسید که مانند الان این تعداد نوازنده بسیار خوب وجود نداشت و اینقدر تخصصی و موشکافانه به موسیقی توجه نمیشد اینکه حال بیاییم تنها با توجه به میل شخصی و آنهم بدون داشتن دانش و علم تقلید کنیم موجبات پیشرفت شما را حاصل نمی آورد .

و در دنیای امروز مطمئنا به این تفکر اعتباری و ارزشی نمیدهند.مهم این هست که شما اصول و شیوه اجرای هر دوره ای را متناسب با ان دوره فرابگیرید و اجرا کنید .

آیا رقابت در این فضا سخت نیست ؟ و آیا برنده شدن در یک مسابقه میتواند راهی برای تدریس و مقام استادی در کنسرواتوار یا دانشگاه باشد؟

الان گیتاریست های خوب بسیارند و همیشه مسابقه وجود دارد و رقابت بسیار تنگاتنگ هست و اجرای آثار جدید پس اهمیت دارد و هر گیتاریسیتی الان در امریکا باید چیز جدیدی ارائه کند تا به چشم بیاید و یا آثار قدیمی را با چنان کیفیتی اجرا کند که باعث شود تا بتواند خود را نشان بدهد

الان خیلی توجه و دقت بیشتری نسبت به تکنیک و موزیک میشود و باید در این دنیای جدید با این همه نوازنده خوب حرفی برای گفتن داشته باشید.

برای رسیدن به سطح اجرای حرفه ای و اگر کسی میخواهد کنسرت بدهد و درآمدش از این طریق باشد باید در مسابقات معتبر برنده بشود تا به این اعتبار بتواند در نقاط مختلف به اجر ابپردازد و از او استقبال بشود و بعد از آن آلبوم ازائه میکند که گاهی اوقات جایزه همین مسابقات ضبط آلبوم است پس اینکه نوازنده ای البومی از خود داشته باشد و این آلبوم از چه کیفیتی برخوردار باشد و اینکه چقدر مورد توجه قرار بگیرد بسیار مهم هست و بنوعی درجه اعتبار ان نوازنده را میرساند اما بحث تدریس و نوازندگی دو مقوله جداست که هر کدام ویژگی ها خاص خود را میطلبد و بصرف برنده شدن شما نمیتوانید در دانشگاه یا کنسرواتوار تدریس کنید.

نظر شما در مورد جان ویلیامز چیست بعنوان عنوان شاهزاده گیتار کلاسیک و بنوعی محبوبیترین گیتاریست در بین علاقمندان ؟

بنظر من جان ویلیامر اینقدر کارش محکم و مطمئن هست که واقعا ستودنیست و من همیشه هم گفته ام که جان ویلیامز از جمله نوازندگانی هست که میشود بر روی کارهایش واقعا اعتباری باز کرد. تکنیکش درجه یک است و موزیکالیته بسیار خوبی دارد و اجراهای جالب و متنوعی هم داشته میدانید بعد از سگویا دنیای گیتار کلاسیک به شخصی احتیاج داشت تا بتواند به راه سگویا در اشاعه گیتار ادامه دهد و این شخص باید دارای ویژگی های بالایی چه در نوازندگی و چه اجرا و همچنین تداوم و نظم در فعالیتهاش را داشته باشد وجان ویلیامز بنظرم من کسی است که توانسته این کار را بخوبی انجام دهد .

عقیده ایست که میگوید سگوویا زیباترین طنین را در نوازندگی داراست و گیتار را شاعرانه مینوازد این عقیده از کجا منشا میگیرد وچرا؟

این حرف تنها در اسپانیا نیست بلکه در سایر نقاط جهان نیز این گفته وجود دارد و بخاطر همین هم سگوویا به این شهرت جهانی رسید بخاطر جنس صدایی که داشت و ویبراتو هایی که انجام میداد و واقها گیتار به اواز در می آمد.

در سن ۹۴ سالگی که من با ایشان درس خواندم در همان سن و سال نیز آواز میخواند و هر موقع نکته ای را میخواست به من یاد بدهد با آوازش نشان میداد و با چه احساسی میخواند و من ندیدم نوازنده ای که چنین گیتار را شاعرانه بنوازد هرچند برخی از شاگردانش نیز بدنبال روش او گیتار را همراه با آواز یاد میدهند .

پس این نوع نوازندگی به دل همه مینشیند و من هم در همان بچگی که صفحه ای از سگویا را شنیدم عاشق گیتار و این ساز شدم.

بعد از سگوویا جان ویلیامز و جولیان بریم بنوعی راه او را ادامه دادند بنظر شما بعد از اینها دنیای گیتار دچار فقدان شخصیتی قوی همانند این نوازنگان نمیشود؟

این ها همیشه جاودانه اند . سگوویا همیشه هست و همینطور جان ویلیامز و جولیان بریم نیز جایگاهشان ابدی خواهد بوداما الان نوازنده های جدیدی پا به عرضه گذاشته اند که باید به آنها اجازه فعالیت داد آنها حتی چند قدم جلوتر از سگوویا خواهد رفت الان نوازندگان گیتار بسیار زیاد تر از آن دوران هست و دنیای گیتارکلاسیک رشد بسیار خوبی داشته است .

رپرتوارهای جدید و آهنگسازان جدیدی برای گیتار کلاسیک پا به عرضه گذاشته اند و اینکه میبینیم علاقمندی برای آهنگسازی برای گیتار زیاد شده است و واقعا چقدر قطعه و کنسرتو برای گیتار نوشته شده نه فقط در اسپانیا بلکه در تمامی دنیا

آیا صحیح است نوازنده گیتار کلاسیک در کارهایش به سراغ نوازندگی جز و یا راک برود؟ مثلا میبینیم جان ویلیامز در گروه- اسکای- موسیقی را مینوازد که کلاسیک نیست و بوعی راک و پاپ گونه هست با جولیان بریم که گاهی جز مینوازد یا کنسرت اخیر جان ویلیامز که با یک نوازنده جز بود آیا این امر تداخلی در نوازندگی حرفه ای ایجاد نمیکند و اصلا این کار صحیح میباشد که نوازنده ای با این اعتبار و سطح از موسیقی به سراغ چنین کارهایی برود؟

این ها به جایی از تکنیک و موسیقی رسیده اند که می توانند سبکهای دیگر را نیز تجربه کنند
جان ویلیا مز و بریم تمامی رپرتوار گیتار کلاسیک را نواخته اند.
ببینید شما باید به سطحی از تکنیک و موزیک برسید که برای اجرای سبک دیگری تناقض ایجاد نشود و مثلا اگر فردا بلوز زدید تکنیکتان خراب نشود

ولی اگر الان هنرجوی گیتار کلاسیک باشد و بخواهید کمی جز هم بزنید و یا سبکی دیگرمسلما دچار مشکل میشوید.
و در مورد جان ویلیامز بگویم که از جمله نوازندگانیست که علاقمند است تا سبکهای دیگر را نیز تجربه کنه و خود را محدود نمیکند و برای او که در جایگاه بالایی است این مورد هیچ اشکالی ندارد.

segoaf مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار
لیلی افشار در مستر کلاس سگوویا

آیا بداهه نوازی در گیتار کلاسیک وجود دارد ؟ نوازنده گیتار کلاسیک خلاقیت خود را باید چگونه فعال نماید ؟
و اینکه برخی از هنرجویان شما امسال در قطعات تغییراتی را داده بودند که مورد پسند شما نبود و به آنها اجازه ادامه این کار را ندادید چزا؟

در برخی از قطعات مدرن قسمتی و جود دارد که آهنگساز نوشته است Ad Lib
که این اجازه بداهه نوازی را برای نوازنده میدهد البته باتوجه به ساختار هارمونیک قطعه
یا مثلا در قطعات پاگانینی برای گیتار و ویولن در برخی از قسمتها این امکان وجود دارد اما بیش از این وجود ندارد
بلکه این بداهه بیشتر در تفسیر موسیقی است که این همان نکته است که خلاقیت یک نوازنده را نشان میدهد

زیرا بحد کافی کار برای نوازنده گیتار کلاسیک وجود دارد انند خواندن ملودی قطعه – ریتم خوانی – رهبری قطعه و غیره و حق ندارند برای خودشان در قطعه چیزهایی اضافه کنند مگر با اجازه آهنگساز .

اتودهای گیتار کلاسیک بسیارند مانند اتودهای سور – جولیانی – آگوادو – پوخول – کاروالرو – کارکاسی – ویلا لوبوس و … بنظر شما مفید ترین این اتودها کدامند؟

من اتود های سور – جولیانی – آگوادو و کارکاسی را توصیه میکنم و سعی کنید تمامی اتودهای سور را بزنید چون همه از نظر موزیک بسیار قوی میباشد هم از نظر تکنیکی اما برای دست راست اتودهای جولیانی بسیار مفید میباشد.

در آخر پیام صوتی نوازنده برجسته ایرانی لیلی افشار به هنرجویان و نوازندگان گیتار در ایران

دانلود کنید:
ِDownload

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار viwio مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار twitter مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار facebook مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار google buzz مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار google مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار digg مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار yahoo مصاحبه اختصاصی با دکتر لیلی افشار

Related posts:

  1. مصاحبه با اردشیر فرح
  2. مصاحبه با بابک امینی
  3. مصاحبه با نینو خوسله