نگار نیک اندام مقدم
اشاره:
همه ساراباند را به عنوان رقص باوقار و آرامِ کلاسیکی که ریتم سهضربی با تأکید قوی بر دومین ضربش دارد، میشناسیم. اما چیزی که پشت ظاهر باوقار و آرام این رقص کلاسیک است، تاریخچهای پُر فراز و نشیب و جذاب است که بیشک نظر هر کسی را به خودش جلب میکند. داستان تاریخچه ساراباند توجهمان را به دو جهت معطوف میکند؛ یکی مسیر تاریخچه نام و دیگری مسیر تاریخچه اجرای این رقص خاص. همواره نظریات و تئوریهای متعددی در رابطه با این دو موضوع میشنویم و به تناسب گمانهایی که نهتنها در این مورد بلکه در رابطه با هر موضوع تاریخی دیگری که با آنها برخورد میکنیم، پیش میآید. هرچه که باشد سالهای مدیدی از سرآغاز شکلگیری آن گذشته و به جهت در دست نداشتن نوشتههای مکتوب یا آثار ضبطی از آن دوران، بسیاری از مطالب را یا ناگفتهاند یا مورد تردید واقع شدهاند.
عدهای میگویند ساراباند از ساراباندا (Zarabanda ـ حرفِ Z در تلفظ اسپانیایی بصورت S تلفظ میشود.) که رقصی مکزیکی بود گرفته شد و در قرن شانزدهم تکامل پیدا کرد. ساراباندا ضربی تندتر از ساراباندْ داشت و گاهی اوقات با کاستانت و گیتار همراهی میشد. ساراباندا در عین حال به طور وحشیانهای شهوتانگیز و آنچنان از لحاظ جنسی وسوسهآمیز بود که اجرای آن غیر قانونی شده بود. اشخاصی که رقص ساراباندا را اجرا میکردند، مجازات یا حتی تبعید میشدند. شاید ساراباندْ در دوره تصرف مکزیک توسط اسپانیاییها و به جهت رفت و آمدِ بیشتر بین این دو کشور، از مکزیک به اسپانیا معرفی شده و بعد به شکلی دیگر تکامل پیدا کرده!
عدهای میگویند ساراباندْ نامی است با منشأ عربی ـ موری (Moorishـ Arabic) به معنای صدا (noise) که به دوره فرمانروایی مورها در اسپانیا مربوط میشود و عدهای دیگر میگویند اسم اسپانیاییِ «لاساراباندا» (La Zarabanda) خیلی شبیه به اصطلاح پارسیِ «سَربند» (bandـ Sar) است؛ پوششی که پارسیان دور سرشان را با آن میپوشاندند. اما معتقدند که این رقص هیچ ارتباطی به آنها ندارد. عدهای دیگر نیز بر این اعتقادند که ساراباند از نام «ساراباندای بومی» (the native Zarabanda) که یک نوع ساز بومی از خانواده فلوت در گواتمالا بود، گرفته شد و بعد از آن به چنین اسمی نامیده شد. و بر اساس گفتهها و شنیدههای دیگری، نام ساراباند از روح شیطانی که در قالب یک زن است، گرفته شده است! بر اساس گفته «پادره ماریانا» (Padre Mariana) همنام ساراباند از سویل (Seville) و از شیطانی که در فرم یک زن است، گرفته شده است!
در هر صورت، اینطور گفته میشد که سرآغاز این رقص، از رقصیدن یک دختر زیبای اسپانیایی نشئت گرفت. دختر زیبایی که هنگام رقصیدن، یک تونِ جدی و سرشار از ناراحتی و دلنگرانی را ابراز میکرد، میخواند و با کاستانت همراهیاش میکرد. این نوع موسیقی هم حس خیلی خوش و لذتبخشی به مردم میداد و هم حس رخوت و سبکسری که چندان رضایتبخش نبود. به طوریکه فیلیپ دوم، پادشاه وقت اسپانیا، در سال ۱۵۸۳ به خاطر اینکه این رقص حالتی شیطانی دارد، آن را ممنوع اعلام کرد.
ساراباند در سال ۱۶۳۵، توسط کاردینال فرانسوی ریشل، به منظور شادی بخشیدن و خشنود کردن ملکه فرانسه و مادر لویی شانزدهم، برایشان اجرا شد و این سبب معرفی این رقص در فرانسه گردید. قبل از سال ۱۶۵۰ این موسیقی همگانیتر بود و سرعت رشد بالایی داشت، اما بعد از آن به خاطر لوئی شانزدهم (که ساراباند توجهِ شدید او را به خودش جلب کرده بود) بیشتر اشرافی و تجملی شد و سرعت رشد مردمی آن رو به کاهش گذاشت. در سال ۱۷۵۰ دیگر حالت مردمی و همگانی نداشت اما به تدریج مسیرش را حوالیِ قرن بیستم دوباره از سر گرفت. حالا این حرکت یک کار گروهی بود که بیشتر زنها آن را اجرا میکردند. طبیعت این رقص حالتی وحشیانه داشت و مشخصه آن، حرکات موجیِ مستمر و بدون توقف بدن، لرزشها و حرکات موجی عمدتاً رفتارهای ناشایست و آوازهای تحریککننده بود و کسانی که میرقصیدند، در رقصشان غالباً از کاستانت برای همراهی استفاده میکردند. وقتی که این رقص در فرانسه معروف شد، مردانی هم بودند که این رقص را اجرا میکردند. این مردان با حالتی زنانه و درست شبیهِ زنها میرقصیدند و گاهی (اما به ندرت) برای همراهی در رقصشان از تمبورین استفاده میکردند.
در روزهای آغازین رواج، افرادی که آن را اجرا میکردند و یا حتی به آن روش آواز میخواندند، دستگیر میشدند، شلاق میخوردند و تبعید میشدند. با وجود اینکه در اصل این رقص، حرکاتی زنانه بود و فقط توسط زنها اجرا میشد اما بعداً در فرانسه به صورت سولویی در آمد که هم به وسیله زنها و هم به وسیله مردها اجرا میشد.
اینطور به نظر میرسد که ساراباند برای آخرین بار در جشنِ «دوک بورگاندی» (Duke of Burgandy) در سال ۱۶۹۷ در ورسایلس (Versailles) به عنوان یک رقص اجتماعی اجرا شد.
اگرچه این حرکت همچنان راه خودش را در تئاتر و باله ادامه داد. رقصهایی مثل «چاکونا» (Chacona) که به خواهرِ ساراباند هم معروف است، «جاکارا» (Jacara)، «راسترو» (Rastro) و «تاراگا» (Tarraga) و نیز از رقصهای تئاتری دیگر قرن شانزدهم و هفدهم، «اسکارامان» (Escarraman) و «سورونگو» (Zorongo) هم اساساً شبیه به ساراباند هستند.
و حالا این رقص، یک رقص باوقار و آرام کلاسیک و یکی از چهار رقصِ اصلیِِ سوییتِ باروک است.
هیچ مطلب مرتبطی وجود ندارد