به ترانهی جاودانهی “مثل یک موج” با صدای “روسیو” گوش کنیم تا بدانیم در باره از دست رفتن چه صدای گرم و پر توانی حرف میزنیم.
ترانهای را که شنیدید یک سال پیش “روسیو خورادو” در یک برنامه زنده تلویزیونی در مادرید که برای بزرگداشت او برپا شده بود دوباره خوانی کرد. یک سال پیش از آن، خود او در یک مصاحبه مطبوعاتی با چهرهای خندان و امیدوار که همه را متعجب کرد خبر داد که مبتلا به سرطان پانکراس است، ولی با کمک خانواده، دوستان و خدای بزرگ بر آن غلبه خواهد کرد.
نه تنها از خانواده و دوستان بلکه از خدای بزرگ هم کاری ساخته نشد و دخترک کولی یتیمی که در دوازده سالگی به همراه مادرش دست خالی به مادرید آمده بود و به مقامی رسیده بود که مقاله نویسان عناوینی همچون “آوازه خوان روح اسپانیا” یا “قلب تپنده اسپانیا” را هم حتی برای توصیفس نارسا میدانستند، در روز اول ژوئن در خانه کاخ مانندش در مادرید، همچون ملکهها در حلقه خانواده و دوستان نزدیکش، جان سپرد.
بیائید ترانه “عشق میمیرد” را که در همان برنامه اجرا کرد بشنویم. او که خود از مرگ نزدیکش آگاه بود وقتی ترجیعبند “عشق میمیرد” را تکرار میکرد چنان جانی به این ترانه میداد که در هیچ اجرای قبلی سابقه نداشت.
در سن بیست و شش سالگی همکاریش را با موزیسینی آغاز کرد که نقطه عطف زندگی هنریش را رغم زد: با “مانوئل الخاندرو”. در آینده از این آهنگساز برجسته بیشتر حرف خواهم زد ولی حالا بیائید به یکی از ترانههای این دو گوش کنیم:
پس از مراسم آخرین بدرود که تا ساعت هشت شب روز فوتش در مادرید ادامه داشت جسد او را به شهرک چیپیونا فرستادند تا در کنار پدرش به خاک سپرده شود. استقبال مردم این شهر کوچک از تابوت او در فرودگاه شاید یکی از بینظیرترین صحنهها از این دست باشد. من فیلمی از این مراسم در اختیار ندارم ولی از آخرین بدرود با او در مادرید گزارش تصویری کوتاهی تدارک دیدهام که اگر در پایان این فیلم-نگاشته میتوانید آن را ببینید.
رضا علامه زاده
هیچ مطلب مرتبطی وجود ندارد