imagesg45f43a ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگيکینزیولوگی یکی از راههای غلبه بر «ترس از صحنه» است.کینزیولوگی که از لغت یونانی (Kinesis) به معنای حرکت گرفته شده است، متدی است که در دهه ۶۰ در آمریکا توسط دکتر جورج گودهرت۶ ابداع شد.

 

این متد به بررسی جریان انرژی در بدن انسان می‌پردازد و با ایجاد هماهنگی و توازن در این انرژیها نیروی شفابخشی بدن را تقویت می‌نماید.
با کمک تست عضله که در کینزیولوگی به کار گرفته می‌شود می‌توان به بلوکهای انرژی و احساسات منفی سرکوب‌شده و نیز علل آنها پی برد.

کینزیولوگی می‌تواند به عنوان مکملی در کنار درمانهای پزشکی مد نظر قرار گیرد.
موزیک ـ کینزیولوگی که بر آخرین یافته‌های نورولوژی درباره تواناییهای مغز و استرس و نیز ارتباط بین صدا، رنگ، احساسات و قدرت بیان مبتنی است اوایل دهه ۹۰ توسط دکتر روزینا زونن اشمیت۷ و هارالد کنوآس۸ پایه‌گذاری شد.

البته شالوده و اساس این تکنیک و جنبه روان‌شناختی کینزیولوگی توسط دکتر جان دایموند۹، پزشک و روان‌درمانگر، که تأثیر احساسات بر بدن و استرسهای شغلی هنرمندان را بررسی می‌نمود بنا نهاده شد. بر اساس تحقیقات دکتر دایموند بدن تمام تجربیات احساسی را که از ضمیر خودآگاه شخص زدوده شده است در خود نگه می‌دارد و در حالاتی نظیر ترس از صحنه این احساسات بر جسم تأثیر می‌گذارد و خودآگاه و بدن شخص مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند.

مهم‌ترین زمینه‌هایی که موزیک ـ کینزیولوگی به آنها می‌پردازد عبارتند از:
¡ زمینه‌های جسمانی

ـ انقباض عضلات
ـ انرژی تنفس
ـ حالت بدن
ـ تغذیه

¡ زمینه احساسی
ـ ترس از صحنه
ـ بلوکهای یادگیری
ـ ترس از امتحان
ـ نقد

کاربرد نیرو و انرژی بر روی صحنه
ـ ورود به صحنه
ـ حرکات
ـ اثرگذاری بر شنونده
ـ ارتباط با شنونده
ـ خلاقیت
ـ جواهرات و لباس

¡ مسائل مرتبط با ساز
ـ انتخاب ساز
_ ارتباط نوازنده با ساز
ـ جنس ساز و حساسیت احتمالی نوازنده به آن

ایده‌ها و تمرینات جدید برای تدریس
تمرینات و متدهای آموزشی کینزیولوگی که«Brain Gym und Edu-k» نام دارد در حال حاضر در مدارس به کار گرفته می‌شود.
در زمینه ترس از صحنه هدف موزیک کنیزیولوگی تسلط بر این ترس است که در سه جنبه جسمانی، احساسی و ذهنی انجام می‌گیرد.

تنش‌زدایی جسمانی توسط بالانسی سه‌جانبه صورت می‌گیرد؛ در این بالانس ضرباهنگ موسیقی و حرکت بدن می‌بایست با یکدیگر هماهنگ شود.

تنش‌زدایی روانی emotional stress Release) (ESR نام دارد. در این بالانس کینزیولوگ با لمس دو نقطه رفلکس بر روی پیشانی klient سیستم عصبی را به انجام تغییراتی در عروق و گردش خون وامی‌دارد.

در این هنگام klient به موقعیت استرس فکر کرده، دوباره آن را تجربه می‌کند این گونه واکنش طبیعی استرس از بین می‌رود.
مهم‌ترین اصل در کینزیولوگی و شرط همکاری‌ای موفقیت‌آمیز بین کینزیولوگ و کیلینت قدرت اراده کیلینت است.

کینزیولوگ هیچ راه‌ حلی پیشنهاد نمی‌کند و کیلینت را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد بلکه او خود قادر به یافتن راه‌ حلهای مناسب و تغییر تصورات و انگاره‌های منفی و قدیمی خویش است.
در اینجا لازم دیدیم درباره بحث کینزیولوگی با یکی از کارشناسان مطرح در این زمینه گفت‌وگوی کوتاهی داشته باشیم که در پی می‌آید:

پی‌نوشت‌ها:
۱٫ Prof.Dr. Helmut Moeller
رئیس انستیتو کورت زینگر وابسته به دانشکده هنر برلین
۲٫ Pia Bucher
۳٫ Pablo Casals
۴٫ Helmut Funk
۵٫ داروهایی که با از کار انداختن بخشی از سیستم عصبی خودمختار نشانه‌های اضطراب را از بین می‌برند و تأثیر آدرنالین بر گردش خون را خنثی می‌کنند.
۶٫ George Goodhearth
۷٫ Rosina Sonnenschmit
۸٫ Harald Knauss
۹٫ John Diamond

در اینجا لازم دیدیم درباره بحث کینزیولوگ با یکی از کارشناسان مطرح در این زمینه گفت‌وگویی داشته باشیم که در پی می‌آید:پرفسور فروغ کریمی سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد. پدرش به‌عنوان مترجم زبان عربی در رادیو کار می‌کرد و اغلب او را همراه خودش به رادیو می‌برد. فروغ کوچک گاهی شاهد ضبط برنامه گلها بود. این باعث شد که ذوق و گرایش احساسی او به موسیقی بیشتر و بیشتر شود. با وجود مخالفتهای شدید پدر، در ۱۳ سالگی وارد هنرستان موسیقی ملی شد.

ساز اصلی‌ او فلوت بود و در کنار آن نزد آقای صالحی عود و آقای اسماعیلی تنبک می‌‌نواخت. زمانی که خانم پریسا آواز می‌خواندند او صدای ایشان را همراهی می‌کرد.
در هنرستان ملی، مهربانی و انسان بودن را یاد گرفت و اکنون در اتریش به شاگردانی که خودشان معلم هستند در مرحله اول‌، درس «انسان بودن» می‌دهد.
در ۱۸ سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و در سال ۱۹۷۸ بورس تحصیلی گرفت و به وین رفت. در مدرسه عالی موسیقی وین برای ساز تخصصی‌ (فلوت)، پذیرفته شد و پنج سال هم به‌طور خصوصی آواز کلاسیک کار کرد. خودش می‌گوید: «فکر کردم خواننده خوب زیاد است اما فلوتیستی که با فلوت آواز بخواند کم است.»

سال ۲۰۰۰ در فستیوالی در وین برای اولین‌بار آوازهای شوبرت را با فلوت اجرا کرد که بسیار استقبال شد و سال ۲۰۰۲ دوباره آن را اجرا کرد. فروغ کریمی می‌گوید: «البته این هنر در وجود هر کس هست. هیچ‌کدام از شاگردانم نباید صدای ساز مرا تقلید کنند کار من فقط این است که از وجود آنها صدای واقعی خودشان را بیرون آورم.»

خانم کریمی سال گذشته درجه پرفسوری‌اش را گرفت. در این مراسم رئیس دانشگاه وین که از بزرگ‌ترین دانشگاههای اروپاست و ۴۵۰۰ دانشجو و ۱۵۰۰ استاد دارد گفت که باعث افتخار ماست که به خانمی ایرانی این رتبه را می‌دهیم.
رشته تحصیلی دیگرش موزیک کینزیولوگی است که از طریق آن با انرژ‌یهای مثبت انرژیهای منفی از بدن خارج می‌شود و نوازنده با دید بازتری ساز می‌زند. و یا هر فرد دیگری می‌تواند تواناییهای خود را بهتر عرضه کند.

خانم کریمی! لطفا‌ً توضیح بدهید که کینزیولوگی و موزیک کینزیولوگی چیست؟
واژه کینزیولوگی از لغت Kino (در آلمانی به معنای سینما) گرفته شده است و مانند سینما که فیلمی را به جریان می‌اندازد کینزیولوگی هم انرژیهایی را که در وجود شما «بلوکه» شده‌اند به جریان می‌اندازد.

ابتدا شخصی آمریکایی به نام Goodheart به این نتیجه رسید که به هر عضوی از اعضای درونی بدن مانند جگر، کلیه و کیسه صفرا از طریق یک عضله می‌توان راه باز کرد و با انرژی مثبت این راهها را تمیز کرد او همچنین رابطه بین عضلات و مفاصل را پیدا کرد. بعدها جان دایموند این روش را ادامه داد.

کینزیولوگی از طریق Harald Knauss، نوازنده گیتار و Laute به موسیقی راه یافت. Knauss بیمار شده بود و بیماری‌اش باعث شد که به‌طرف کینزیولوگی برود.
وجود یک وضعیت بد احساسی یا روانی مستقیماً بر روی عضله‌هایی از بدن اثر می‌گذارد و حرکت آن عضلات دچار اشکال می‌شود. اغلب مشکلات روی صحنه به این علت است که عضلات مربوطه آن‌چنان که باید عمل نمی‌کنند. با کینزیولوگی می‌توان بین بدن و روح و روان تعادل برقرار نمود. و از طریق عضلات با مغز رابطه برقرار کرد.

در موزیک کینزیولوگی با انرژیهای مثبتی که از طریق برخی عضلات و متد‌‌ها به نیم‌کره‌های راست و چپ مغز داده می‌شود بلوکهای انرژی باز می‌شوند و تکنیک‌ساز تقویت می‌شود.

این موضوع را برای فهم بهتر با یک مثال عملی توضیح بدهید؟
مثلاً کسی که سنتور می‌زند و دست راست و چپش هماهنگ نیست به جای اینکه هفته‌ها بنشیند و مضراب بزند با دادن انرژ‌ی به نیم‌کره‌های مغزش این مشکل برطرف می‌شود. استادم خانم ارفع اطرایی از این متد بسیار استقبال کردند و باعث تحسین ایشان شد. تکنیکهایی وجود دارد که هنرجو به‌جای ۵ ساعت، ۱ ساعت تمرین کند.

همچنین در موزیک کینزیولوگی با «رنگ درمانی» می‌توان به نوازنده‌ای که روی صحنه ن‍ُتها را فراموش می‌کند کمک کرد.
همین تابستان خانم ویولن‌سلیستی امتحان داشت و باید سوییتهای باخ در دوماژور را می‌زد وسط قطعه نتها را فراموش می‌کرد. از بدنش بالانس گرفتم و به او بالانس دادم (چون برخلاف روان‌شناسی که بیمار روی تخت چرمی مخصوصی می‌‌خوابد و روان‌شناس روی صندلی می‌نشیند و صحبت می‌کند در کینزیولوگی دوطرف به هم بالانس می‌دهند) و نیم‌کره چپ و راستش را مقابل هم قرار دادم البته در زمان تراپی باید میزان انرژی دوطرف برابر باشد. در غیر این‌صورت بدن Klient جواب نمی‌دهد.

نیم‌کره چپ همیشه فرمان می‌دهد که تو می‌توانی ولی در نیم‌کره راست احساسهایی نهفته که همیشه سرکوب شده‌اند و زمانی که فرد می‌خواهد چیزی عرضه کند نمود پیدا می‌کنند و ایجاد گرفتگی می‌کنند.
از ۲۰ تا ۳۰ متدی که در موزیک کینزیولوگی می‌توان استفاده کرد و برای هر شخص متفاوت است متد رنگ را در مورد این خانم به‌کار گرفتم. نتیجه عالی بود و امتحانش را با نمره عالی قبول شد.

آیا این روش محدود به رنگها و اثرات آنهاست؟
یکی دیگر از متدها تنفس صحیح است همه ما نباید مثل هم ‌نفس بکشیم. خانمی آلمانی به نام که پزشک متخصص کودکان هستند ۴۰ تا ۵۰ سال در مورد این مسئله تحقیق کرده است و به این نتیجه رسیده است که هر‌کس هنگام تولد و زمانی که از دنیای آب به دنیای اکسیژن می‌آید یا از بینی نفس می‌گیرد و از دهان جیغ می‌کشد و یا برعکس و این نحوه تنفس هر فرد را مشخص می‌کند. در کینزیولوگی طریقه تنفس صحیح را به اشخاص می‌آموزیم. طریقه تنفس هر کس از تاریخ تولد او و اینکه بالای خط استوا متولد شده است و یا پایین خط استوا مشخص می‌شود؛ تأثیر ماه و خورشید بر هر یک از این دو متفاوت است.

من با چند نفر از شاگردان فلوتم این موضوع را بررسی کردم. البته خود این مبحث تنفس می‌تواند یک‌روز سمینار باشد.

باز هم اگر می‌شود مثالی بزنید؟

خانم جراح متخصص ریه‌ای که خود را برای امتحان دریافت درجه پرفسوری آماده می‌کرد نزد من آمد. این خانم بسیار بد حرف می‌زد، بد می‌نشست و بدصدا بود. تنفسش را اصلاح کردم. با بالانسهایی که از بدنش گرفتم، بدنش رنگ لباسی را که باید روز جلسه امتحان می‌پوشید مشخص کرد. حتی نوع گردنبند و جواهری که شخص استفاده می‌کند و اینکه کجای بدنش قرار می‌گیرد مهم است.

به نوازندگان توصیه می‌کنم لااقل یک‌‌هفته قبل از کنسرت کمدشان را باز کنند و به لباسها نگاه کنند و ببینند بدنشان کدام لباس و چه رنگی را انتخاب می‌کند و با آن لباسها و کفش از یک‌هفته قبل در خانه تمرین کنند. هر شخص و هر روزی رنگ خاص خودش را دارد.

یعنی به نظر شما این موارد این‌قدر مهم هستند؟
بله، هنگام کنسرت که لباسها باید هماهنگ باشد، گاهی بدن نوازنده‌ای مثلاً رنگ بنفش را انتخاب می‌کند کینزیولوگ از طریق عضلات از بدن شخص می‌پرسد که آیا کافی‌ست یک سنگ بنفش زیر لباس باشد بدن جواب می‌دهد نه. می‌پرسد آیا کافی‌ست که یک پارچه بنفش در جیبتان باشد جواب می‌دهد نه. سؤال می‌کند کافی‌ست که یک کاغذ بنفش در لایه کفشتان باشد و یا اول قطعه‌ات یک گل بنفش باشد. جواب می‌دهد بله. این به موزیسین انرژی می‌دهد و اعتماد‌به‌نفسش را بالا می‌برد.

آیا خودتان هم تجربه‌ای عملی ازاین موضوع دارید؟
بله! من برای دریافت درجه پرفسوری‌ام باید ۲ ساعت‌و‌نیم تاریخ موسیقی را از ۱۷۵۰ تا ۲۰۰۴ به چهار شاگرد درس می‌دادم لباس‌تراپی کردم که چه لباسی با چه رنگی بپوشم که بر روی هیئت داوران که از یک پیانیست لهستانی، یک وکیل، یک دانشجو و دو نوازنده از ارکستر سمفونیک و فیلارمونیک وین تشکیل شده بود اثر مثبت بگذارد بدنم شلوار سفید و بلوز نارنجی را انتخاب کرد.
هنگام تراپی که تا یک‌ساعت و نیم طول می‌کشد هم کینزیولوگ و هم فردی که مورد تراپی قرار می‌گیرد هر یک ناخودآگاه، ۵/۲ لیتر آب می‌خورند. موزیک کینزیولوگ دستش را روی پیشانی و پشت سر که نگه‌دارنده افکار قدیمی از دوران جنینی تاکنون است قرار می‌دهد این دو قسمت شروع به گرم شدن و حرکت کردن می‌کنند برخی در بلوکهایی می‌روند که بسیار تأثرآور است و کینزیولوگ باید بسیار ماهر باشد.

پس کینزیولوگی یک نوع متد شفابخشی است؟
نه، هدف کینزیولوگی شفادهندگی نیست ما فقط سؤال می‌کنیم و شخص باید خود بلوکها را پیدا کند اگر بدن شخص آماده گرفتن بالانس نباشد از بدنش زمان بالانس گرفتن را می‌پرسیم. بدن زمان دقیق بالانس گرفتن را مشخص می‌کند.
نوازندگانی که می‌خواهند همیشه بهترین اجرا را داشته باشند از پشت گردن تا ستون فقرات، مهره ۱۰ و ۱۱ آنها شروع به سوزش می‌کند و گرفتگی عضلات ایجاد می‌شود در این زمان با ماساژهایی که در طب لمسی وجود دارد و یا با متد Eric Franklen از طریق توپهای مخصوصی بلوکها را باز می‌کنیم. این روش همین‌طور برای کسانی که قادر به تصمیم‌گیری نیستند به‌کار می‌رود.
یکی دیگر از تکنیکها ماساژ گوش است. با ماساژ گوش چپ نیم‌کره راست مغز، ستون فقرات در ناحیه پایین و چشم ماساژ می‌گیرند. وقتی از بالای هلاله، گوش را به طرف بیرون بکشید و تا پایین ادامه دهید و ‌پنج‌بار این عمل را تکرار کنید مغز ماساژ می‌گیرد و این باعث بهتر شنیدن می‌شود.
این روش را هنرجویانی که دیکته موسیقی و یا سلفژ دارند می‌توانند استفاده کنند.
یکی از شاگردان معلم دیگری دو ماه قبل از امتحان برای کینزیولوگی نزد من آمد از ترس امتحان حتی نمی‌توانست حرف بزند چهار تا بالانس بهش دادم که نوازندگی‌اش بهتر شد. آخرین بالانس رفتن روی صحنه یک‌هفته قبل از امتحان بود.

بدنش درد گرفته بود و قادر نبود روی صحنه برود از بدنش پرسیدم که آیا راضی هستی به دوران کودکی‌ات برگردی به دوسالگی‌اش برگشت فکر می‌کردم امکان ندارد یادش باشد. کاغذ را برداشت و نقاشی کرد. شکل اتاق، محل پنجره و در را کشید.
می‌گفت ۳۹ درجه تب دارم و بیماری کشنده‌ای گرفتم. بیماری‌ واگیردار است و تنها هستم. پدر و مادرم به اندازه کافی برای ملاقاتم نمی‌آیند. این بلوکی بود که مانع رفتن او روی صحنه می‌شد.
در اینجا وظیفه من این است که بپرسم چه چیز را باید به صورت مثبت عوض کرد.

پرسیدم می‌خواهی رنگ اتاقت را عوض کنی. رنگ اتاق را عوض کرد و خواسته‌ها و سؤالاتی را که می‌خواست از مادرش پرسید. گفت حالم بهتر شد. کافی‌ست. از عضلاتش پرسیدم که آیا درست می‌گوید یا نه.
۵ سال به ۵ سال وضعیت روحی او را بررسی کردم تا الان که ۲۵ سالش است. بهترین اجرا را روی صحنه داشت که معلمش باور نمی‌کرد.

به نظر می‌‌آید این متد جدید، کمی با قوانین پزشکی معمولی متعارض است. این‌طور نیست؟
پزشکان با دارو بدن را خفه می‌کنند اما کینزیولوگی با درمان روح و روان جسم را نیز درمان می‌کند. برای مقابله با ترس از صحنه نوازنده باید یک‌ماه قبل از کنسرت و یا امتحان حاضر باشد تا افکار، روح و روان و بدن او با این هیجان هماهنگ شود.

خانم کریمی، چه انگیزه‌ای باعث شد به ایران بازگشتید؟
من بعد از ۲۹ سال به تشویق بعضی از دوستانم از جمله آقای اکبر محمدی، نوازنده کلارینت ارکستر سمفونیک، به ایران برگشتم.
به همت خانم انیسی، مدیر هنرستان موسیقی و آقای محمدی در این مدرسه مایستر کلاس فلوت و سمینار موزیک کینزیولوگی داشتم.
همین‌طور در مدت کوتاه اقامتم در ایران نزد استاد منوچهر نیازی که تجربیات فوق‌العاده‌ای در تکنیک نقاشی دارند شروع به یادگیری نقاشی کردم. زیرا نقاشی تخیلات فرد را پرورش می‌دهد و باعث بهتر ساز زدن می‌شود و در موزیک کینزیولوگی هم کاربرد بسیار دارد.

متشکرم از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.

من هم امیدوارم شما و همکارانتان در مجله مقام موسیقایی موفق باشید

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
cloob ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي viwio ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي twitter ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي facebook ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي google buzz ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي google ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي digg ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي yahoo ترس از صحنه كينزيولوگي و موزيك كينزيولوگي

Related posts:

  1. ترس از صحنه
  2. اگر نگرانی و ترس از روشنایی صحنه دارید، راه حل موزیک کینزیولوژی است
  3. موزیک کینزولوژی و هنر اجرا
  4. اجرا و ترس صحنه
  5. مسابقات گیتار و چگونگی اجرا در ایران و صحنه بین المللی
  6. گفتگو با فروغ کریمی نگرانی و ترس از روشنایی صحنه